جستجو
کد : DK-117023     

شاخ شانه


تهدید و تخویف . (برهان قاطع).
  • بمعنی خودنمائی نیز مستعمل شود. (آنندراج ).
  • کُنگر. دند. قسمی از گدایان باشد که شاخ گوسفند بر دستی و شانه گوسفند بردستی دیگر بگیرند و بر در خانه و پیش دکان مردمان ایستاده آن شاخ را بر شانه به عنوانی بکشند که از آن آواز غرغری ظاهر گردد تا مردمان آن صدا را شنیده به آنها چیزی بدهند و اگر اهمال در دادن واقع شود کاردی کشیده اعضای خود را مجروح سازند و اکثر و اغلب آن است که کارد به دست پسران خود بدهند که این کار بکنید تا صاحب خانه و خداوند دکان از این عمل شنیع وحشت و نفرت نموده به آنها چیزی بدهند... اکنون اگر کسی از کسی خواهد، میسر نگردد و گوید که چون حاجت من بر نمی آری من خود را خواهم کشت بطریق تمثیل گویند که شاخ شانه می کشد. (فرهنگ جهانگیری ). و رجوع به کنگر و دند و لغت محلی شوشتر (نسخه خطی ) شود:
    رندان ز شاخشانه مردم چه درهم اند
    کرد آنچه محتسب به ظهوری عسس نکرد.

    نورالدین ظهوری (از آنندراج ).