ساده بودن . عاری بودن از نقش و نگار. بی نقشی .
بی آرایشی . بی زیوری . بی زینتی . آسانی . مقابل دشواری . خلوص . بی آمیغی . بساطت . همواری . صافی . همواری سخت . لغزانی . لغزندگی: بعد از آن برفتیم و بدان زمین [ که مانند نقره بود ] رسیدیم و بدشواری بر آن نمی شایست رفتن از سادگی که بود، جمله سیم خالص بود. (مجمل التواریخ والقصص ). بی حیلگی . سلیم دلی . بی مکری . صاف و سادگی . خوش قلبی . خوش جنسی . خوش فطرتی . خوش طینتی . پاک ضمیری . پاک درونی . پاکیزه درونی . صافی ضمیری . مقابل عیاری . ساده لوحی . گول خوری . خوش باوری . زودباوری . چلمنی . په پگی . پخمگی . ابلهی . احمقی .