بی باک . (مهذب الاسماء). آنکه باک ندارد از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسی است که جد و اهتمام در کارنکند و به بی پروائی کار کند. (شرح قاموس ) (اقرب الموارد).
بی غم و خیره و شوخ چشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بی غم . (شمس اللغات ). آنکه با ترفع از چیزی گذرد. (اقرب الموارد). حیران . (مهذب الاسماء) (شمس اللغات ). سراسیمه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). متحیر. (اقرب الموارد). متحیر از شدت گرما. (تاج العروس ). شتر که چشم او از شدت گرما خیره شده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جاء فلان سادراً; اذا اتی من غیر جهته . (اقرب الموارد). تکلم سادراً; ای غیر متشبث فی کلامه . (اقرب الموارد).