جستجو
کد : DK-109190     

ساجع


سخن مقفی گوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مقابل شاعر. رجوع به تاج العروس در ماده ذرع شود.
  • قصدکننده کلام و غیر آن است . (شرح قاموس ) (قطر المحیط) (تاج العروس ). راست رو در سخن و جزآن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند: فلان ساجع فی کلامه ; ای مستقیم لایمیل عن القصد و یقابله الجائر. (اقرب الموارد).
  • شتر ماده دراز است . (شرح قاموس ). ناقه دراز بالا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
  • شتر بطرب و نشاطآورنده در بانگ کردن . (شرح قاموس ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). ناقه نشاطآور ببانگو ناله خود. (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (تاج العروس ).
  • روی معتدل نیکوآفرینش . (شرح قاموس ). روی نکو و خوب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (تاج العروس ). ج ، سُجًّع و سواجع.