جستجو
کد : DK-109025     

سائح


جهان گرد. آنکه سیاحت کند. ج ، سائحون و سیاح . (اقرب الموارد). این انتساب کثرت سفر و سیاحت را میرساند. (سمعانی ).
  • روزه دار. (دهار).
  • ملازم مسجد. (آنندراج ).
  • روزه داری که ملازم مسجد باشد. (قطرمحیط) (آنندراج ). روزه داری است که همیشه در خانه خدا باشد. (شرح قاموس ). آنکه بقصد عبادت یا تفرج سفر کند. (قطر المحیط). ملازم مساجد زیرا که او روزها بی زاد و توشه سیاحت میکند. (اقرب الموارد). کسی است که متعبداً سیاحت میکند و زاد و توشه ای با خود ندارد و هر چه بدست می آورد میخورد و این معنی مجازی است . (تاج العروس ).