جستجو
کد : DK-96802     

ذوب الشعراء


و در استعارت ،تعارف شرط بود. چه غرابت استعارت هم چون غرابت الفاظ ناخوش بود. مثلا فرزند را جگرگوشه خوانند و متعارف بود. و اگر از عضوی دیگر گیرند که متعارف نبود ناخوش بود. و استعارت و دیگر تعبیرات هرچند اقتضاء زینت وطراوت سخن کند، اما از غرابت و تعجب خالی نبود. و ایراد آن در سخن شبیه بود بحضور غربا در مجلس ، چه هرچند از حضور ایشان فائده بود، اما خالی نبود از انقباضی که در نفس حادث شود، پس استعمال آن به اعتدال باید، مانند استعمال نمک و ابازیر در طعام . و کثرت آن بشعر لایقتر بود، چه شعر مبنی بر تکلف است ، و بناء خطابت بر تخیلاتی که مستفاد از الفاظ بود، غش و خیانت بود و اگرچه باعتبار صنایع لفظی لطیف و غریب بود، پس بسبب آنهم بصناعت شعر اولی . و به این سبب صنفی را از آن ، ذوب الشعراء خوانند. (اساس الاقتباس صص 577-576).