جستجو
کد : DK-86664     

دادگری


عمل دادگر. عادلی . دادگستری . عدل ورزی:و این قفندنه از هندوان بود ولیکن از نیکوسیرتی و دادگری همه او را فرمانبردار شدند. (مجمل التواریخ ).
دادگری شرط جهانداری است
شرط جهان بین که ستمکاری است .

نظامی .