جستجو
کد : DK-86252     

خیمگی


منسوب به خیمه . آنچه یا آنکه به خیمه وسراپرده بستگی دارد.
  • آنکه فرمان خیمه برپای کردن می دهد. (ناظم الاطباء).
  • دربان خیمه . (ناظم الاطباء). فراش . (آنندراج ):
    الا یا خیمگی خیمه فروهل
    که پیش آهنگ بیرون شد ز منزل .

    منوچهری .