جستجو
کد : DK-70825     

حافد


نعت فاعلی از حفد و حفود و حفدان .
  • نواسه پسرینه . (مهذب الاسماء). نژاد پسرینه . نواده . نبیره . فرزندزاده . (غیاث از کنز). دخترزاده .
  • داماد. (غیاث ) (کنزاللغات ).
  • پدرزن .
  • برادرزن .
  • یار. یاریگر. دوست . (غیاث ) (کنزاللغات ).
  • خدمتکار. (غیاث ). در خدمت شتابنده . نیکوخدمت . ج ، احفاد، حفدة، حوافد.