جستجو
کد : DK-70672     

حادر


نعت فاعلی از حَدْر و حَدارة، مرد گرداندام . (منتهی الارب ).
  • شیر. اسد.
  • غلام ممتلی الشباب . (تاج العروس ). غلام ممتلی البدن شدید البطش . (تاج العروس ). نوچه فربه یا خوبروی با جمال . (منتهی الارب ).
  • و قُری ًّ، و انا لجمیع حادرون ای مودون بالکراع والسلاح ، حذاق بالقتال اقویاء نشیطون له او سائرون خارجون طالبون لموسی علیه السلام . (منتهی الارب ).