جستجو
کد : DK-70676     

حاجی نوروز خاتون


زوجه عادل آقا بوده است و عادل آقا ابتدا شحنه بغداد بود و بتدریج در دستگاه ایلکانیان ترقی یافته از امرای معتبر و مشهور شد و در سال 778ه' . ق. که سلطان حسین برای گذراندن بهار به چمن اوجان رفت «و عادل آقا جهت یامیشی مملکت از سلطانیه آمده بود و در اثنای سخنی که در خرگاه سلطان حسین مبادله کردند، با عادل آقا گفتند که تا به امروز ترا به پیشوائی خود قبول کردیم ، اکنون قبول نمیکنیم ، عادل آقا گفت شما دانید و از خرگاه بیرون آمد و متوجه تیول خود شد و در حال بطرف سلطانیه روان شد، ایشان فکر کردند که قضیه نااندیشیده کردیم و اورا از خرگاه بیرون گذاشتیم و صلاح در آن دیدند که اسرائیل ابایلو و حاجی نوروز خاتون که خاتون عادل آقا بود، پیش عادل روند و آن کدورت را دفع کنند چون خبر به عادل رسید کسی پیش اسرائیل فرستاد و گفت سالهاست که حق نان و نمک داریم ، میباید که پیش من نیائی و هم از آنجا بازگردی والاّ اگر مکروه و وهنی بینی از خود بینی ، و خاتون خود را الزام کرد در بازگشتن و خود بسلطانیه آمد...».
عادل آقا در سال 781 ه' . ق.در سلطانیه بهواخواهی سلطان حسین جلایر قیام کرده برای خود ترتیب اساس حکومت داد و بخیال تعرض بممالک آل مظفر افتاد شاه شجاع به عزم سرکوبی او به سلطانیه آمد حافظ ابرو در ذیل جامعالتواریخ رشیدی در باب آمدن شاه شجاع بتبریز و این حاجی نوروز خاتون آرد: «شاه شجاع را از اطراف و جوانب خاطر مطمئن گشت و عزیمت تسخیر تبریز مصمم کرده با لشکر شیراز و اصفهان متوجه تبریز گشت ... چون بحوالی سلطانیه رسید، عادل جهت ضبط مملکت به تبریز رفته بود خاتون خود حاجی نوروز خاتون وجمعی معتمدان را در قلعه سلطانیه گذاشته بود، شاه شجاع خواست که با ایشان بمحاربه و مجادله مشغول شود،حاجی نوروزخاتون پیغام فرستاد و گفت من عورتی ام و درخانه خود نشسته ام و سایه پادشاهان سنگی باشد و پیش شما آمدن من عیب باشد، اگر پادشاهان به عورتی التفات نفرمایند حاکم باشند و تصور فرمایند که اگر به تسخیر این خانه مشغول شود و میسر نگردد، پادشاه را چه ناموسی قایم بماند و اگر کلی معامله از پیش ببرد این خانه و ما کجا خواهیم شد.
تو رو آن جو که من هستم اینک [ کذا ]
بدست آور که من در دستم اینک
و شاه شجاع را سخن او معقول افتاد و از آنجا متوجه تبریز گشت ...» رجوع بذیل جامعالتواریخ ص 199 و 205شود.