جستجو
کد : DK-61459     

جاسوسی


خبرپرسی . عمل آنکه جاسوس است: سلیمان چون بپادشاهی نشست اول چیزی که بنهاد در طلب کردن مملکت آن که مرغان را به جاسوسی معین گردانید. (قصص الانبیاء ص 161). اتفاقاً بتهمت جاسوسی گرفتار آمد. (گلستان ).
-امثال :
جاسوسی جاپیچی است ; جاسوسی قوادی باشد. (امثال و حکم دهخدا).