جستجو
کد : DK-60868     

ثقیل


گران . وزین . سنگین . مقابل خفیف ، سبک . گران سنگ. گران به وزن .
  • گران جان . آنکه صحبت وی را ناخوش دارند. (منتهی الارب ). خَلنفَع. ناکس . شبشت . شبست . دهلب:
    چون بخواند نامه خود آن ثقیل
    داند او که سوی زندان شد رحیل .

    مولوی .