(از «ت ه' ر») زمین رست و هموار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زمین پست و هموار
.
بیابان دشوار. (منتهی الارب ). مابین اعلای وادی و اسفل آن . مابین اعلای کوه و اسفل آن . مرد متکبر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بزرگمنشی . یقال : به تیه تیهور;اذا کان تایهاً. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). موج مرتفع دریا. ریگتوده که آب اطراف آن را کنده باشد. ج ، تیاهیر،تیاهِر . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). ریگتوده بلند و آنچه شکسته گردد ازریگتوده . (منتهی الارب ).