جستجو
کد : DK-60208     

تیمیم


قصدکرد. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). قصد کردن و اراده نمودن . یقال : یممته بالرمح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
  • کسی را تیمم دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). تیمم دادن ، نماز و عبادت را. (منتهی الارب ). تیمم کردن برای نماز و عبادت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): یمم المریض للصلوة... الحدیث : سال رجل علیاً علیه الصلوةو السلام عن صاحب له به جدری و اصابته الجنابة کیف یصنع فقال یمموه . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).