جستجو
کد : DK-60151     

تیمم


(از «ی م م ») قصد کردن .(تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از تعریفات جرجانی ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ). آهنگ کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قصدکردن و اراده نمودن . (آنندراج ).
  • بخاک دست و روی مالیدن به نیت عبادت . و منه قوله تعالی: فتیمموا صعیداً طیباً (قرآن 4 / 43، 5 / 6). (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به خاک وضو کردن . (آنندراج ). در شرع عبارت از قصد به سوی خاک پاکیزه ای است که به آن تطهیر کنند برای برطرف ساختن حَدَث . (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (از تعریفات جرجانی ). حقیقت تیمم آن است که نام است مر مسح روی و دست را با خاک پاکیزه با شرایط خاص و قصد نیز از همان شرایط است . (ازکشاف اصطلاحات الفنون ). دست و روی به خاک مالیدن به عوض وضو و غسل . (ناظم الاطباء). مسح کردن دست و روی به خاک بوجه شرعی ، نماز و عبادت را. وضو کردن به خاک .مسح کردن دست و روی به خاک به عوض وضو یا غسل . (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). تیمم در صورتی بدل از وضو یا غسل واقع شود که آب نایاب بود یا استعمال آن متعذر بود به طریقی که در کتب فقه مسطور است:
    تا درگه او یابی مگذر به در کس
    زیرا که حرام است تیمم به لب یم .

    رودکی .