جستجو
کد : DK-57491     

تمسک


چنگ درزدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).اعتصام . (از اقرب الموارد): و قد انار اللّه بصائرهم و اخلص ضمائرهم و ارشدهم الی الهدی و دلهم علی التمسک بالعروة الوثقی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 301). چه آستان که چون کعبه به خاکپای رکبان آن تمسک سزا و به مواقف و ارکان آن تنسک روا. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 453). رجوع به ترکیبهای این کلمه شود.
  • باز ایستادن از چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
  • و فارسیان بمعنی ما به التمسک استعمال نمایند یعنی ، نوشته ای که به کسی دهندتا هنگام گرفتن زر قرض یا چیزی دیگر از کسی تا وی عندالطلب ، اگر انکار کند آن دیگری را همان نوشته باشدبرای اثبات دعوی خود... (آنندراج ). قبض . حجت . سند. نوشته و سند و حجت مکتوب دین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ترده و دستاویز و سند و حجت . (ناظم الاطباء).و بتخفیف هم آمده است . تَمسَک . آنندراج:
    از قفا دیده اش برآید زود
    هرکه جوید به نقص تو تمسک .

    علی خراسانی (آنندراج ).