جستجو
کد : DK-53194     

ترکتاز


ترکتازی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مطلق تاختن . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). تاخت آوردن بیخبر و ناگاه بر سبیل تاراج بود و غارت . (فرهنگ جهانگیری )(انجمن آرا) (از غیاث اللغات ) (از فرهنگ رشیدی ) (ازآنندراج ). مثل تاخت ترکان . (فرهنگ رشیدی ) (از غیاث اللغات ) (از انجمن آرا) (آنندراج ). تاخت کردن . (اوبهی ). و با لفظ آوردن و زدن و برداشتن و کردن مستعمل است . (آنندراج ). تاخت و تاراج سپاه بطور تعجیل و شتاب و بی خبر و ناگاه و جولان . (ناظم الاطباء):
ز باران هوا خشک شد هفت سال
دگرگونه شد بخت و برگشت حال
شد از رنج و تنگی جهان پر نیاز
همی بود از هر سویی ترکتاز.

فردوسی .