جستجو
کد : DK-48375     

تاج دار


پادشاه و نگاه دارنده تاج . (انجمن آرا). کنایه از پادشاه است و نگاهدارنده و محافظت کننده تاج را نیز گویند. (برهان ). دارنده و محافظ تاج . (شرفنامه منیری ). تاجور، تاج گذارده . متوج ، مکلل ، تائج ; تاجدار. امام تائج ; امام تاجدار. (منتهی الارب ):
سرانجام بخشش کند خاکسار
برهنه شود آن سر تاجدار.

دقیقی .