جستجو
کد : DK-40812     

بیهنگام شدن


دیروقت بودن . نابهنگامی .
-بیهنگام شدن روز ; نزدیک شب رسیدن آن . (یادداشت مولف ): چون از خواب بیدار شد روز بیهنگام شده بود... گفت امشب باز جای شوم و آنگه فردا بطلب چیزی میروم . (ترجمه طبری بلعمی ص 37). ... گفت امروز بی هنگام شدفردا بیایم و هر دو با هم بگردیم [ جنگ کنیم ] . (اسکندرنامه نسخه نفیسی ).