جستجو
کد : DK-3111     

ابتکار


بامداد کردن . (زوزنی ). بامداد از جای شدن . (تاج المصادر بیهقی ). پگاه برخاستن . بامداد از جای رفتن .
  • اول چیزی دریافتن . بنوبر و اول چیزی دست یافتن .نوباوه چیزی واگرفتن . (زوزنی ). نوباوه چیزی فراگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). به اول چیزی رسیدن . خوردن میوه اول رسیده را.
  • نو آوردن چیزی . (صراح ). اختراع .
  • دوشیزگی ببردن . (تاج المصادر بیهقی ).
  • پسر زادن در نخستین بار.
  • شنودن اول خطبه . دررسیدن آغاز خطبه را.
    -قوه ابتکار ; قوه اختراع .