میخ آخُر. جای اسب بستن . ادرون . آنچه ستور را بدان بندند. آخُر اسب . (نطنزی ). میخ و گوشه دوال که اسب را در آخر بر وی بندند. (صراح اللغة). رسنی یا دوالی که هر دو طرف آن در دیوار یا در زمین نیک فروبرده باشند و میان هر دو حلقه مانندی بیرون باشد که چارپای بدان بندند. آری ّ. اَخیه .
توسعاً، اسطبل . ج ، اواخی: عن النبی صلی اللّه علیه وسَلم انه قال مثل المومن کمثل الفرس فی آخیته یجول و یرجع الی آخیته و ان ّ المومن یسهوثم یرجع الی الایمان . (از عوارف المعارف امام سهروردی ). طناب خیمه . حرمت . عهد.