جستجو

گاوکان گردان
دهی است از دهستان مسکون بخش جبال بازر شهرستان جیرفت ،واقع در 15000گزی شمال مسکون و 3000گزی باختر شوسه بم به سبزواران . کوهستان . سردسیر، دارای 100 تن سکنه . آب آن از قنات ، محصول آنجا غلات ، حبوبات ، شغل اهالی زراعت ، صنایع دستی پارچه کرکی بافی . راه آن مالرو است . مزارع بزگان ، چنار، انار شیرین ، دریگان ، سردروئیه جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
گاوماها
رجوع به گاوماساو گاوماسیاب شود. (نزهةالقلوب مقاله ثالثه ص 60).
گاو نر
ورزاو. ورزو. گاو ورزه .درازدنبال . ابوذیال . ابومزاحم : ثور; گاو نر. قینس ; گاو نر. هبرقی ; گاو نر دشتی . لهاق; گاو نر سپید. لهق; گاو نر سپید. لهم ; گاو نر کلانسال . قفر; گاو نر که جهت کار کشت از مادر جدا کنند او را. ثورا مرخ ; گاو نر که بر آن خجکهای سپید و سرخ باشد. (منتهی الارب ).
گاویاره
گله گاو. ظاهراً مصحف گاوباره . رجوع به گاباره و گاوباره شود.
گاه بیگاه
مولف آنندراج گوید: گاه بگاه و گاه بیگاه ، وقت بیوقت ... و قیل بگاه وقت صباح و بیگاه وقت شام و هر دو ببای فارسی ، و این محل تامل است . (آنندراج ) (بهارعجم ).
گاه نامه
تقویم ، و پهلوی آن گاهنامک است .
گایاکل
گایاکل را که از کُرازُت درخت راش استخراج می کنندامروزه در صنعت نیز تهیه میگردد. صفات فیزیکی و شیمیائی گایا کل ، بشکل بلورهای سفیدرنگ خیلی سخت یافت شده و در 28 درجه ذوب میگردد در آب کم حل شده ولی در الکل و اتر و روغنها حل میگردد. خواص فیزیولژیکی : اغلب مخاطها به آسانی گای یا کل را بحالت مایع یا بخارجذب میکنند. پوست بدن نیز گایاکل را جذب مینمایند. اگر آن را در روی پوست بدن مالش بدهند درجه حرارت بدن را پائین آورده آثار تسکین و آرامش نیز تولید میکند. گایاکل دارای خاصیت تب بر میباشد در اشخاص سالم که تب نداشته باشند تاثیرش جزیی است در اشخاص تب دار مقادیر جزئی گایاکل درجه حرارت را بطور اضطراب آوری پائین آورده و آثار مسمومیت ظاهر میگردد. تاثیر مسکن این جسم تقریباً مسلم می باشد. موارد استعمال و تاثیرات موضعی و عمومی و موارد استعمال درمانی آن مانند کرئوزوت میباشد، علت این است که گایاکل در جزو ترکیب شیمیایی کرئوزوت سهم مهمی را دارا میباشد. خاصیت محرک گایا کل در دستگاه گوارش بمراتب خفیف تر است و از این جهت میتوان آن را بمقدار زیاد و در مدت طولانی تجویز نمود. خاصیت ضد عفونی میباشد بعلاوه آن را بعنوان مسکن و داروی بی حسی موضعی نیز میتوان بجای کوکائین به کار برد. در خارج بشکل محلول دو درصد و یا تنطور و در داخل بشکل حب . شراب مخلوط با روغن ماهی و بشکل تزریق زیر جلدی میدهند در سگ 10% تا یک گرم و در:
گاو 5 - 10 گرم
گوسفند 2 - 5 گرم
سگ 50% - 2 گرم
انسان 50% - 1 گرم
میتوان تزریق نمود. (درمان شناسی عطایی ج 1 صص 246 - 247).
گاونلیسیده
کنایه از کسی که نخوت و غرور داشته باشد و گرم و سرد روزگار نچشیده بود. (آنندراج ). مرد متکبر و مغرور و خام و بی تربیت و نادان و ناآزموده مر کارهای جهان را. (ناظم الاطباء). رجوع به گاوش بلیسیده و گاوش نلیسیده شود.
گاویاری
یاری کردن گاو. نگهبانی گاو کردن .
گاو نه من شیر
(مثل ...). رجوع به گاو شود.
گاویال
نوعی از خزندگان شامل طایفه تمساحان عظیم آسیا و اوقیانوسیه ، دارای پوزه بلند و باریک . طول آن گاه بشش متر میرسد.
گاه خواب
خوابگاه . جای خوابیدن . تخت خواب:
تا دو سه ماه دگر مر خلق را خواهم نمود
از پی او گاه خوابی ساخته برتخت خان .

فرخی .

گاه نشین
تخت نشین . مسندنشین .
گای لوساک
ژزف لویی گی لوساک . عالم فرانسوی متبحر در فیزیک و شیمی در شهر سن لئونارد نوبلا (هت وین [ هُروی ] ) متولد شد. وی پس از فراغ از تحصیل در دارالفنون پاریس در آزمایشگاه برتوله به تحقیق مشغول گردید. وقانون انبساط گازها را که به نام خود او (قانون گای لوساک ) مشهور است کشف کرد. در سال 1804 م . بمنظور کاهش شدت پیل مغناطیسی زمینی دوبار با بالن ، تا چند کیلومتر ارتفاع صعود کرد (نخستین بار با بیو و بار دوم تنها) در سال 1816 به سمت استاد شیمی در دارالفنون پاریس منصوب شد سپس به عضویت فرهنگستان علوم فرانسه نائل آمد و بعد به نمایندگی پارلمان فرانسه انتخاب گردید. (1778 - 1850 م .).
گاو نه نه حسین
(مثل ...) آنکه بی خبر و سرزده داخل خانه دیگران شود. رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.
گاونیشک
گاونیشک بچندان شکل در کتب مسالک عربی دیده شده است . از آنجمله اصطخری آن را در متن «گاونیسک » و در حواشی «گاوبیسک » و غیره ضبط کرده و گوید آن جا بر سر راه کرمان و سیستان واقع است . (حاشیه تاریخ سیستان چ بهار ص 29). «والثانی رباط یسمی دارک و من دارک الی برین منزل و منه الی گاو نیشک » (مسالک و ممالک اصطخری چ اروپا ص 251). رجوع به گاو بیسک شود.
گاویان درفش
علم منسوب به کاوه است . رجوع به کاویانی درفش و درفش کاویان شود.
گاه نما
ساعت .
  • تقویم . گاه نامه .
  • گاونیک
    از نواحی تنگستان دو فرسخی جنوب تنگستان از بلوکات دشتستان . (فارسنامه ناصری ص 207 و فهرست ص 25).
    گاه سنج
    وقت سنج . آلت اندازه گیری زمان .