جستجو

عالم دورنگ
کنایه از عالم دنیا است به اعتبار شب و روز. (برهان )(آنندراج ).
  • کنایه از مردم منافق و دورو و غدار است . (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
  • عالم کبیر
    مراد جهان وجود است . روزگار و دهر وهمه جهان . (ناظم الاطباء). رجوع به عالم صغیر شود.
    عالم نورانی روحانی
    عالم مجردات است . (از شرح حکمة الاشراق ص 157).
    عاقولاء
    نام کوفه است در تورات . (منتهی الارب ). یاقوت نویسد: این نام را در اشعار بنی مازن بخط دقاق چنین یافتم:
    اقام بعاقولاء منا فوارس
    کرام اذا عد الفوارس و الرجل .

    (معجم البلدان ).

    عالمانه
    عاقلانه و خردمندانه و دانشمندانه . (ناظم الاطباء).
    عالم دیگر
    عالم دگر. جز این جهان . (ناظم الاطباء).
    عالم نورد
    طی کننده جهان . جهان نورد.تندرو. سریع: عنان بارگیر عالم نورد به جانب قصر زرد منعطف گردانید. (حبیب السیر ج 3 ص 352).
    عاقولی
    منسوب است به دیر عاقول که شهری است در پانزده فرسنگی بغداد. (الانساب سمعانی ). رجوع به عاقول و به دیرعاقول شود.
    عالم ارواح
    مقام و منزل ارواح . (ناظم الاطباء).
    عالم ذوق
    حالت شادمانی و خرمی . (ناظم الاطباء).
    عالم گرد
    جهانگرد و سیاح . (ناظم الاطباء).
    عالمون
    ج ِ عالم (در حالت رفع).
    عاکارعاکان
    (به عبری تنگآمده ). پسر کرمی از سبط یهودا بود که بعضی از غنیمت اریحا را درحالی که برخلاف امر حضرت اقدس الهی بود مخفی داشت صحیفه یوشع 6:18 و 7:1 سفر اول تاریخ ایام 2:7. بدین لحاظ غضب خداوند بر ایشان افروخته شد. در مقابل شهر عای منهزم شدند صحیفه یوشع 7:18. بنابراین عخان با استصواب قرعه گرفتار آمده اسرائیل وی را با خانواده اش سنگسار نمودند و تمامی آنها را در خارج از شهر سوزانیدند. صحیفه یوشع 7:34 و 25. (قاموس کتاب مقدس ).
    عالم اسباب
    دنیا و مافیها. (آنندراج ).
    عالم ربوبی
    عالم عقل و معقولات است . (شرح حکمة الاشراق ص 20).
    عالم گشا
    کشورگیر. جهانگشا.
    عاکب
    انبوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). ج ، عُکوب .
  • مرد ایستاده . متوقف .
  • شتران گردآمده بر حوض . (ناظم الاطباء).
  • عالم افروز
    روشن کننده عالم . (ناظم الاطباء). افروزنده جهان:
    گل باغ شه عالم افروز باد
    چراغ شبش مشعل روز باد.

    نظامی .

    عالم روحانی
    عالم اشباح برزخی . (شرح حکمة الاشراق ص 243).
    عالم گشایی
    جهانگشایی . کشورگیری:
    برفتن دگرباره لشکر کشید
    به عالم گشائی علم برکشید.

    نظامی .