نامی است که هربرت اسپنسر
حکیم انگلیسی بر ذرات کوچکی که در یاخته (سلول ) تخم موجودات زنده وجود دارد نهاده این ذرات در ضمن رشد تخم و تشکیل جنین بین یاخته های مختلف بدن طوری تقسیم میشوند تا بافتهای مختلف مشخص موجود در جهت معین تشکیل گردد. این ذرات کوچک راهربرت اسپنسر واحدهای فیزیولوژیکی و داروین ژمول و دوری
پانژنز
و وایسمان
،دترمینان
نام نهاده اند (اصطلاح شاخص را بجای اصطلاح دترمینان وایسمان به کار میبریم ) دانشمندان به این ذرات خواص و ماهیت و مشخصات مختلف نسبت داده اند. چون اساس این نظریه ها تقریباً یکی است بدین جهت ما بطور ساده و اختصار نظریه وایسمان را شرح میدهیم : فرض این دانشمند این است که کروماتین یاخته های جنسی که آن را پلاسمای ژرمیناتیف
(پلاسمای نامی ) خوانده است از ذرات نامی مخصوصی به نام شاخص تشکیل یافته است . این ذرات بر طبق این عقیده هر یک بالقوه واجد مشخصات اعضای (یاخته ها یا بافت ها) فرد مولد میباشند. عده این شاخصها باید زیاد باشد. شاخصها بطور مشخص در همه کروماتین ها پخش نشده اند بلکه جای مخصوص هر یک از آنها کروموسوم معینی میباشد، پس هر کروموسوم (کروموسوم رشته هائی است در هسته هر سلول شامل ذراتی که حاوی خصوصیات ارثی هر موجود زنده است ) موجود زنده که بدین طریق تکیه گاهی وراثتی محسوب است عمل مخصوصی دارد، در موقع تشکیل تخمچه در مرحله تقسیم تنصیفی مقدار کروماتین و بالتبع مقدار شاخصها نصف میشود و در تخمچه نیمی از شاخصها باقی میماند. اسپرماتوزوئید نیمی از شاخصهای پدر را به تخمچه میافزاید و آن را تکمیل میکند وموجود تازه واجد صفات پدر و صفات مادر و همچنین صفاتی که مشخص اوست و از تاثیر شاخصها بر یکدیگر حاصل شده میگردد. و به این ترتیب فرد تازه از پدر و مادر و افراد دیگر متمایز میشود. تخم پس از تشکیل شدن با پلاسمای نامی مخصوص بخود پی درپی تقسیم میشود و یاخته های مختلف موجود را تولید میکند، یاخته هایی که بدین طریق به دست می آیند بر طبق این عقیده با یکدیگر اختلاف دارند و بافتهای گوناگون بدن را میسازند. میتوان گفت بدن جنین از دو بخش ممتاز و مستقل تشکیل مییابد یکی دسته یاخته های مختلف بدن که وایسمان آن را سوما
مینامد، دیگری مجموع یاخته های شبیه به تخم ناقل مشخصات و نگهدار بقای نوع که آنها را ژرمن
(جنسی ) میخواند. بعقیده این دانشمند چون در موجودات چند یاخته ای مسئول حفظ و بقای نوع منحصراً یاخته های جنسی میباشدجاویدان نماندن یاخته های سوما بی مانع است و در طی این عقیده اظهار میکند اگر در تک یاخته ایها جاویدان بودن یک سلول به تحقیق رسیده است (در این موجودات یک سلول به دو قسمت و سپس هر یک از آنها به دو قسمت و باز هر یک به دو قسمت تا الی غیرالنهایه تقسیم میشوند بنابراین سلول اجداد در سلول اعقاب زنده میماند) از آن است که تک یاخته ایها خود حافظ بقای نوع خود میباشند. بنابراین جاویدان ماندن آنها الزامی است . به کاربردن اصطلاح ازلی برای یاخته های ژرمن (جنسی ) و اصطلاح فانی برای یاخته های سوما از همین نظرست . در موجودات زنده نظریه ویسمان که بنای آن بر فرض ذرات مادی گذاشته شده است هم ارز نظریه ساختمان اتمی ماده است . عده ای از زیست شناسان معتقدند که فرض ویسمان ارزش ذاتی نداشته است و فقط تصور کیفیاتی را که مشاهده به آنها راه ندارد آسان میسازد این دانشمندان تمرکز ذرات مادی را در تخم و بخصوص طرز تقسیم و پخش آنها را بین یاخته های مولد اعضای مخصوص به طریقی که وایسمان میگوید انکار میکنند. (از کتاب وراثت دکتر خبیری ص 60).