نعت فاعلی از غوص . آنکه به دریا فروشود. آنکه به آب فروشود. غوطه زننده . (غیاث اللغات ).
ناگاه بر چیزی آینده . (منتهی الارب ). فرورونده در آب برای برآوردن لولو. فرورونده در معانی برای دریافتن دقایق آن ، یقال :هو یغوص علی حقائق العلم و ما احسن غوصه علیها و معنی اخیر مجازی است . ج ، غاصة. غواص . (اقرب الموارد).