جستجو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

442 از امام ( ع ) درباره توحيد و عدالت پرسيدند : اَلتَّوْحِيدُ أَلاَّ تَتَوَهَّمَهُ وَ اَلْعَدْلُ أَلاَّ تَتَّهِمَهُ « توحيد و يگانه دانستن خدا آن است كه او را در انديشه نياورى ، و عدالت آن است كه او را متّهم [ به اجبار بنده بر عمل قبيح و بعد هم كيفر كردن او ] نسازى . » اين دو كلمه با تمام اختصار و كوتاهى در نهايت ارزش و محور علم خداشناسى‏اند . كلمه نخست ، مهمترين كلمه‏اى است كه امام ( ع ) درباره توحيد و تنزيه خداوند ، به منظور تربيت بندگان خدا فرموده است ، و ما معناى آن را در خطبه اوّل كتاب نقل كرديم . و خلاصه مطلب در اينجا آن است كه قوه و هم تنها جزئيات مربوط به حسّ را درك مى‏كند و خداوند به اقتضاى اين كه معقول صرف است ، از محسوسات و متعلقات آن منزّه و مبرّاست ، ناگزير ، روا نيست كه خداى تعالى را در تصور و هم در آوريم ، و احكام و هم را بر ذات مقدس او اجرا كنيم . زيرا درباره او جز خلاف نخواهد بود ، چون اقتضاى و هم ، آن است كه خدا را محسوس و يا وابسته به محسوس بدانيم كه از شأن آن كثرت و تركيب است و اين دو با وحدت مطلقه حق تعالى منافات دارند . پس در حقيقت ، امام ( ع ) توحيد را به وسيله يكى از خواصّ آن كه لازم سلبى اوست [ به و هم نيامدن ] معرّفى نموده است . [ 787 ] امّا جمله دوم : مقصود از عدل ، اعتقاد به جريان عدالت در تمام كارها و گفته‏هاى خداوند متعال است ، و از لوازم چنين ويژگى آن است كه بنده خدا او را متهم نسازد بر اين كه خداوند او را بر عمل ناروا مجبور ساخته و بعد او را به كيفر برساند و يا اين كه او را تكليف مالايطاق نمايد ، و نظاير اينها از مسائل مربوط به اصول دين كه معتزله در آنها به ظواهر قرآن توجه كردند .