جستجو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

439 امام ( ع ) فرمود : فِي كَلاَمٍ لَهُ وَ وَلِيَهُمْ وَالٍ فَأَقَامَ وَ اِسْتَقَامَ حَتَّى ضَرَبَ اَلدِّينُ بِجِرَانِهِ « حاكمى فرمانرواى مردم شد ، پس برپاداشت و پايدارى كرد تا دين همچون شتر در حال آسايش سر بر زمين نهاد » . نقل كرده‏اند كه مقصود از فرمانروا ، عمر بن خطاب است . و اين سخن جزئى از خطبه‏اى طولانى است كه امام ( ع ) در روزگار خلافت خود ايراد كرده است ، و از نزديكى و خصوصيت خود ، و محرم اسرار پيامبر ( ص ) بودن خود ياد كرده و مى‏گويد : مردم مسلمان پس از پيامبر ( ص ) با رأى خود مردى از خودشان را برگزيدند و او در عين حال كه ضعيف بود ولى با پشتكارى كه داشت زمام امر [ 784 ] را بر عهده گرفت و دين را استوار ساخت . پس از او حاكمى ، فرمانرواى مردم شد كه امور زندگى و دينى مردم را برپا داشت و با اين كه دو صفت كجروى و ناتوانى را داشت ، سرانجام چون شترى كه جلو گردن خود را بر زمين مى‏نهد ، توانست بر كار خود مستقر گردد و آنگاه سومى را جايگزين كردند كه به هيچ وجه مالك نفس خود نبود ، و خويشاوندانش بر او غالب شدند و او را به سمت خواسته‏هاى خود كشاندند ، چنان كه نوزاد گرسنه شتر به دنبال مادر مى‏دود ، و پيوسته كار بين او و مردم گاهى دور و گاهى نزديك مى‏شد ، تا اين كه بر او تاختند و او را از پاى درآوردند ، سپس به قصد بيعت با من همچون هجوم ملخها رو آوردند . خطبه طولانى است . جران : جلو گردن شتر . ضربه بجرانه ، به صورت وصف مستعار ، كنايه از آرامش و پابرجايى اسلام است همان طورى كه شتر بر زمين مى‏خوابد و آرام مى‏گيرد .