جستجو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

305 امام ( ع ) وقتى كه ابن عباس او را به چيزى راهنمايى مى‏كرد كه موافق نظر آن بزرگوار نبود ، به او فرمود : لَكَ أَنْ تُشِيرَ عَلَيَّ وَ أَرَى فَإِنْ عَصَيْتُكَ فَأَطِعْنِي « بر تو است كه مرا راهنمايى كنى و من صلاح خود را در آن مى‏نگرم ، آنگاه اگر من از تو پيروى نكردم تو از من پيروى كن . » نقل كرده‏اند موقع بازگشت امام ( ع ) از سفر حج كه مردم در مكه با وى بيعت كرده بودند ، ابن عباس گفت : يا امير المؤمنين اين كار مهمّى است ، بيم آشوب مردم مى‏رود ، براى طلحه حكم ولايت بصره ، و براى زبير حكم ولايت كوفه را صادر كنيد ، و به معاويه نامه‏اى بنويسيد و از خويشاوندى و نسبت ، ياد كنيد و در حكومت شام او را تثبيت فرماييد تا با شما بيعت كند ، اگر بيعت كرد و از روش شما و امر خدا اطاعت كرد ، او را به حال خود واگذاريد ، و اگر مخالفت كرد ، آنگاه به مدينه بخواهيد و عوضش كنيد تا درياهاى آشوب متلاطم نگردند امام ( ع ) فرمود : پناه مى‏برم به خدا از اين كه دين خود را به خاطر دنياى ديگران تباه سازم فرزند عباس بر تو است كه ما را راهنمايى كنى و من صلاح خود را در آن مى‏نگرم مفعول « أرى » چون معلوم بوده است حذف شده است ، يعنى : من جهت مصلحت را مى‏انديشم ، امام ( ع ) اطاعت از خود را واجب دانسته از آن رو كه امام است و انديشه‏اش بالاتر است پس اگر در كارى مصلحت ديد ، نظر او برتر و بالاتر است .