جستجو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

179 امام ( ع ) فرمود : إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ إِقْبَالاً وَ إِدْبَاراً فَأْتُوهَا مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِهَا وَ إِقْبَالِهَا فَإِنَّ اَلْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِيَ « دلهاى انسانى ، خواسته‏ها و اقبال و ادبارى دارد ، پس آنها را از راه خواسته‏ها و اقبالشان وادار به كارى بكنيد ، زيرا اگر دل را به زور وادار كنند ، پذيرا نخواهد بود » . مقصود امام ( ع ) از اقبال مايل بودن و از ادبار بى‏ميلى به دليل افسردگى و امثال آن است . امام ( ع ) دستور داده است تا نفوس را در راه شايسته از نظر فكر و انديشه به كار ببرند ، و موقع تمايل و علاقه به كارى از آنها استفاده كنند ، زيرا اين استفاده به موقع باعث نشاط قواى نفسانى و كمك و همكارى با نفس مى‏گردد . و از واداشتن نفوس بر كارى با نفرت و بى‏ميلى از آن به وسيله قياس مضمرى نهى كرده است كه صغراى آن جمله فانّ القلب إذا اكره عمى ، است . يعنى وادار ساختن نفس به انديشه درباره چيزى ، موقعى كه به دليل خستگى يا ناتوانى و امثال آن ، نفرت از آن دارد ، باعث فزونى ناراحتى و نفرت مى‏گردد ، و در برابرش مانعى از وهم و خيال به وجود مى‏آيد نمى‏گذارد آنچه را كه انديشيده است و بايد درك كند ، دريابد ، هر چند كه واضح و روشن باشد گويى كور است . و از اين‏رو صفت اعمى را براى نفس استعاره آورده است . امّا كبراى مقدّر آن نيز [ 583 ] چنين است : و هر كه نابينائى‏اش به دليل اجبار بر كارى باشد مجبور ساختنش روا نيست .