جستجو

و من كلام له ع كلم به طلحة و الزبير بعد بيعته بالخلافة و قد عتبا عليه من ترك مشورتهما و الاستعانة في الأمور بهما

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

196 سخنى است از آن حضرت در پاسخ به طلحه و زبير كه آن حضرت را به اين بهانه كه با آنان مشورت نمى‏كند و از نيروشان بهره نمى‏برد ، مورد انتقاد قرار مى‏دادند ( 355 ) بى‏ترديد شما دو تن از اندكى به خشم آمده‏ايد و آن همه را از ياد برده‏ايد . چرا خبرم ندهيد كه شما را از كدامين حقتان باز داشته‏ام ؟ يا كدامين سهم‏تان را با خود كامگى دريغ داشته‏ام ؟ يا كدامين حقى را مسلمانى نزد من فراز آورده و من در احقاق آن سستى كرده‏ام ، يا به نادانى دچار بوده‏ام ، يا در اجراى آن روشى نادرست گزيده‏ام ؟ به خدا سوگند كه مرا نه به خلافت ميلى بود ، و نه به زمامدارى نيازى ، اين شما بوديد كه مرا بدان خوانديد و با اصرار بر كرسى خلافت نشانديد . و چون خلافت به من رسيد ، از كتاب خدا و قوانينى كه براى ما نهاده ، ما را به حكمرانى بر اساس آن فرمان داده بود ، با نگاهى ژرف پيروى كردم . و نيز از سنت پيامبر كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد الگو گرفتم . چنين بود كه به راى شما و ديگران نيازى نداشتم ، در اين ميان حكمى پيش نيامد كه آن را ندانم ، تا به راى‏زنى‏تان خوانم ، و اگر چنان بود ، از شما و جز شما روى گردان نبودم . و اما جريان مساوات كه يادآور شده‏ايد ، من نه با راى شخصى بدان حكم كرده‏ام و نه بر پايه‏ى هوس بدان گرائيده‏ام ، كه من و شما ديديم آن چه را در اين زمينه رسول خدا كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد آورد و نيك اجرا كرد . بدين سان در آن چه خداوند سهم بندى آن را به انجام رسانده ، و فرمانش را در آن رقم زده ، به راى شمايانم نيازى نبوده است . اينك ، به خداى سوگند ، نه شما و نه جز شما را نزد من حق پوزش نباشد . خداوند دلهاى ما و شما را به سمت حق گرداند ، و همگى‏مان را الهام شكيب ارزانى دارد . [ 236 ] خداى رحمت كناد مردى را كه حقى را ببيند و ياريش رساند ، يا ستمى را ببيند و با آن بستيزد و به هر حال حق گرايانه يار خود را وامدار يارى سازد .