جستجو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

[ 1 ] ج 4 193 گفتار آن حضرت روايت شده است كه امام اين كلام را هنگام دفن سرور زنان فاطمه ( ع ) در حالى كه گويى با پيامبر در نزد قبر او سخن مى‏گويد ايراد كرد : اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ؟ رَسُولَ اَللَّهِ ؟ عَنِّي وَ عَنِ اِبْنَتِكَ اَلنَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ اَلسَّرِيعَةِ اَللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ يَا ؟ رَسُولَ اَللَّهِ ؟ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي إِلاَّ أَنَّ فِي اَلتَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ 6 11 2 : 156 فَلَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اَللَّهُ لِي دَارَكَ اَلَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ وَ سَتُنَبِّئُكَ اِبْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ وَ اِسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ اَلذِّكْرُ وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمَا سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِينَ مسهد : بيدار ، خواب نرفته أحفها السؤال : در پرس و جو كردن از او كاملا كنجكاوى كن « اى رسول خدا از جانب من و دخترت كه اكنون در جوارت فرود آمده و با شتاب به تو ، ملحق شده است ، سلام باد اى رسول گرامى در فراق دختر برگزيده‏ات ، صبر و تحملم كم شده تاب و توان از كفم بيرون رفته است . اما پس از روبرو شدن با مرگ و رحلت تو هر [ 2 ] مصيبتى براى من كوچك و حقير است : زيرا تو را با دست خود ، در قبرت نهادم ، و هنگام رحلت سرت بر سينه‏ام بود كه قبض روح شدى « إنّا للَّه وَ إنّا إلَيْهِ راجِعُون [ 1 ] » اينك امانت باز گردانده و گروگان پس داده شد . اما اندوه من جاويدان است ، و شبهايم به بيدارى خواهد گذشت ، تا زمانى كه خداوند ، جايگاهى را كه تو ، در آن اقامت دارى برايم برگزيند . بزودى دخترت تو را خبر خواهد داد كه چگونه اين امت در ستمكارى بر او ، يكديگر را كمك كردند . بنابراين با اصرار از او بپرس و جريان را بطور دقيق از او جويا شو . اين همه ظلم بر ما روا داشتند ، در حالى كه از رفتن تو چيزى نگذشته و ياد تو از خاطره‏ها نرفته بود . سلام من به هر دوى شما باد ، سلام وداع كننده نه سلام خشمگين خسته ملول . اگر از حضورت باز گردم ، نه از روى ملالت و رنجيدگى است ، و اگر از رفتن باز ايستم ، به دليل بد گمانى و سوءظنّ به وعده خداوند در مورد صابران نخواهد بود . » سيد رضى رضوان اللَّه عليه در مقدمه خطبه ، حضرت زهرا ( ع ) را سيدة النساء ( سرور زنان ) ناميده ، زيرا در خبرى آمده است : هنگامى كه حضرت امير ( ع ) مشاهده فرمود كه زهرا ( ع ) در آخرين لحظه‏هاى زندگى مى‏گريد ، به او خطاب كرد : « اى زهرا ، آيا دوست ندارى كه سرور زنان اين امت باشى ؟ » . روايت شده است كه فرمود : سروران زنان جهان چهار نفرند : 1 خديجه دختر خويلد ( اولين همسر فداكار حضرت رسول ( ص ) ) . 2 حضرت فاطمه زهرا ( دخت گرامى پيامبر خدا ( ص ) ) . 3 آسيه دختر مزاحم ( زن خدا پرست فرعون ) . 4 مريم دختر عمران ( مادر حضرت عيسى ( ع ) ) . سلام گفتن امير مؤمنان ( ع ) از جانب خودش ، بر طبق معمول است كه [ 1 ] سوره بقرة ( 2 ) قسمتى از آيه ( 155 ) يعنى : ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى‏گرديم . [ 3 ] هر كس به ديدار كسى مى‏رود سلام مى‏گويد ، البته اين ديدار قلبى و روحانى بود ، نه جسمانى و ظاهرى امّا سلامى كه از طرف زهرا ( ع ) عرض مى‏كند گويا مى‏خواهد از حضرت رسول ( ص ) براى دخترش اذن دخول بگيرد كه در جوار آن حضرت به بهشت جاودان وارد شود . و السريعة اللّحاق . . . ، به منظور شكايت از مصيبتهايى است كه از فراق رسول خدا و به دنبال آن ، شهادت حضرت زهرا بر وجود مقدّسش عارض شده و اشاره به اين است كه چقدر زود از دنيا رفت و به پدر بزرگوارش ملحق شد مدت زندگى فاطمه ( ع ) پس از رحلت پدر ، چهار ماه و به قولى شش ماه بوده است سپس گويى پيامبر ( ص ) را مخاطب ساخته ، به او شكايت مى‏كند كه در مصيبت زهرا ( ع ) شكيبائيش كم و توانش تمام شده است . تعبير : صفّيتك ( برگزيده تو ) به جاى ابنتك ، به منظور احترام و دوستى و گراميداشتى است كه حضرت رسول ( ص ) نسبت به دخترش اعمال مى‏كرد امام ( ع ) با جمله الاّ ان لى . . . . موضع تعزّ ، با خطاب به پيامبر ( ص ) خود را در اين مصيبت دلدارى و تسلاّى خاطر مى‏دهد كه اگر چه شهادت زهرا ( ع ) طاقت فرسا و غير قابل تحمل است ولى غم دورى تو بسيار سخت‏تر است ، پس چنان كه بر فراق تو با همه دشواريش صبر كردم ، در مرگ زهرا ( ع ) به طريق اولا و آسانتر بردبار خواهم بود . التأسّى ، منظور از تأسى اقتدا كردن در صبر بر اين اندوه ، به صبر در مصيبت رسول اكرم است فلقد وسّدتك . . . نفسك ، شرح غم و اندوه و تحمل رنج فراوانى است كه در هنگام به خاك سپردن رسول اكرم به او دست داد ، در حالى كه روح مباركش ميان سينه و گلوى على ( ع ) از بدن شريفش خارج شد . [ 4 ] گويا امام ( ع ) به اين سخن آن ضايعه اسفناك را به ياد مى‏آورد تا تسكينى براى مصيبت تازه‏اش باشد . فَإنّا لِلَّهِ و إنّا إلَيْه راجعُون ، منظور از ذكر اين جمله ، اين كلام خداست : « وَ بَشِّرِ الصّابِرين الَّذينَ إذا أَصابَتْهُم مُصيبَةٌ قالُوا إنّا لِلَّه وَ إنّا إلَيْهِ راجِعُون [ 2 ] . » فلقد استرجعت الوديعة . . . الرّهينه ، در اين عبارت دو كلمه وديعه : امانت و « رهينه » : گروگان ، را ، براى نفس استعاره آورده است . در مناسبت استعاره كلمه وديعه دو احتمال است : 1 آن كه ارواح در اين بدنها ، از آن نظر كه بايد در حفظ آن كوشش شود تا به سوى صاحب خود برگردند ، مانند امانت هستند . 2 احتمال ديگر : از اين كلمه همان چيزى اراده شده است كه ميان مردم مشهور است ، يعنى زن در پيش مرد امانت است ، چنان كه مى‏گويند : « زنها امانتهاى ارزشمندى مى‏باشند » [ 3 ] . مناسبت استعاره كلمه الرهينه آن است كه تمام نفسها در گرو وفاى به عهدى مى‏باشند كه با خداى خود داشته‏اند . و آن پيمانى است كه در هنگام فرود آمدن از جهان معقول به عالم محسوس از او گرفته‏اند كه به سوى او برگردند ، در حالى كه از خشم او در امان باشند و به اوامر او ، عمل كند و از غضب او در امان باشد و از راهى كه پيامبر براى آنها معين كرده منحرف نشوند . اگر به اين پيمان وفا كند از گروى در مى‏آيد و پاداش او چند برابر مى‏شود چنان كه خداى تعالى مى‏فرمايد : « وَ مَنْ اَوْ فى‏ بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهُ فَسَيُؤْتيهِ أجراً عَظيماً [ 4 ] » ولى اگر پيمان را شكست و مرتكب معاصى شد در گرو عمل [ 2 ] سوره بقره ( 2 ) آيه ( 155 ) يعنى : صابران را مژده آسايش از آن سختيها بده ، آنان كه چون به حادثه سخت و ناگوارى دچار شوند صبورى كنند و گويند : ما از خدائيم و به سوى او باز خواهيم گشت . [ 3 ] النساء و دائع الكرام [ 4 ] سوره الفتح ( 48 ) آيه ( 10 ) يعنى : هر كس به عهدى كه خدا با او بسته وفا كند پاداشى بزرگ به او عنايت مى‏فرمايد . [ 5 ] خود باقى است ، مى‏فرمايد : « كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ » [ 5 ] كلمه رهنيه در مذكر و مؤنث يكسان به كار مى‏رود كه قبلا بيان شده است . امّا حزنى . . . مقيم . . . ، على ( ع ) در اين كلام غم و اندوه خود را در فراق رسول خدا و زهراى مرضيّه به طريق شكوه آميز بيان مى‏فرمايد ، و به دليل اين كه بارها از زبان رسول خدا مژده رفتن خودش را به بهشت شنيده بود و مى‏دانست كه سراى آن حضرت نيز در بهشت است ، لذا در اين عبارت كلمه « دار » را به جاى كلمه جنّة به معناى بهشت آورده است . و ستنبّئك انبتك . . . . الذكر ، اين جمله اشاره به شكايت امام ( ع ) از مردم ، به حضور پيامبر است كه به اعتقاد او پس از رحلت آن حضرت ، حقّش را كه خلافت بود غصب و حق زهرا ( ع ) را كه فدك بود ظالمانه تصرف كردند ، و هر دو از حق خود دور و محروم شدند ، علاوه بر ستمهايى كه بر خود آن حضرت رفت و سخنان ناروايى كه به او گفتند ، با آن كه از وفات رسول خدا چيزى نگذشته بود و دستور قرآن به دوستى ذوى القربى ( خويشان پيامبر ) هنوز تازه و براى همه معلوم بود . و السلام عليكما . . . . ، معمولا عادت دوستان راستين چنين است كه هنگام جدا شدن از همديگر به عنوان وداع و خدا حافظى ، سلام مى‏گويند . و ان اقم . . . . الصابرين ، با اين سخنان ، حضرت خويش را از همانندى با كسانى كه از شدّت ناراحتى بر قبور حاضر مى‏شوند و مى‏پندارند آنچه از دست رفته جبران نخواهد شد ، و صبر و بردبارى بر آن اجرى نخواهد داشت ، تبرئه مى‏كند . امام ( ع ) در حضور پيامبر عرض مى‏كند : من به آنچه خدا در مقابل مصيبتها به پيامبران وعده كرده كه صلوات و رحمت اوست يقين دارم ، چنان كه مى‏فرمايد : « . . . آنها كه گفتند : ما از خدائيم و به سوى او باز مى‏گرديم رحمتهاى خدا بر آنها است و آنان هدايت يافتگانند . توفيق از خداوند است . [ 5 ] سوره المدّثّر ( 74 ) آيه ( 37 ) يعنى : هر نفسى در گرو عمل خويش است .