جستجو

و من خطبة له ع ينبه على إحاطة علم

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

189 خطبه‏اى از آن حضرت ( ع ) بانگ و فرياد وحوش را در بيابانها و نافرمانى بندگان را در خلوتها و آمد و شد ماهيان را در درياهاى ژرف و تلاطم آب را در وزش توفانها مى‏داند . و شهادت مى‏دهم كه محمد ( صلى الله عليه و آله ) برگزيده و سفير وحى و پيامبر رحمت اوست . اما بعد . شما را به ترس از خداوندى ، كه آفرينشتان را آغاز كرد ، سفارش مى‏كنم . خداوندى كه بازگشت شما به اوست . برآمدن نيازهايتان با اوست . اوست منتهاى خواستها و آرزوهاى شما و به سوى اوست ، راه راست شما و او پناهگاه شماست به هنگام بيم و هراس . ترس از خدا ، داروى دلهاى شما و روشنايى باطن شما و درمان بيمارى اجساد شما و به صلاح آورنده فساد سينه‏هاى شما و زداينده آلودگى نفوس شماست . اوست روشنايى چشمان نابينايتان و ايمنى دلهايتان از هر بيم و هراس و روشنى بخش سياهى تاريكى شما . اطاعت از خداى تعالى را به مثابه جامه زيرين خود سازيد نه جامه رويين ، بلكه ، درون جان خود جاى دهيد . نه تنها جامه زيرين كه درون قلب خود بريد . اطاعت از خدا بايد كه فرمانرواى شما باشد ، در كارهايى كه مى‏كنيد و آبشخور شما باشد كه به [ 461 ] هنگام تشنگى به آنجا مى‏رويد و ميانجى شما باشد براى دست يافتن به خواسته‏هايتان و سپر روز وحشت شما و چراغهاى درون گور شما . و آرامش بخش شما در طول وحشتتان و فراخ سازنده گورتان ، جايگاه اندوهبارتان . اطاعت از خدا ، بنده را از آنچه او را تلف مى‏كند و به هلاكت مى‏رساند ، نگه مى‏دارد و از مخافتگاهها كه بر سر راه اوست ، مى‏رهاند و از تابش آتش دوزخ در امان مى‏دارد . هر كه دست در دامن تقوا زند ، سختيهايى كه به او نزديك شده‏اند دور گردند و ناكاميها و مرارتها به كاميابيها و شيرينيها بدل گردد و امواج محن كه گرداگردش را گرفته‏اند ، فروكش كنند و دشواريها به آسانيها گرايند و باران كرامت پروردگار كه منقطع شده بود از نو باريدن گيرد و رحمت حق كه از او رميده بود بدو روى آورد و چشمه‏هاى نعمت كه خشكيده بود روان گردد و باران اندك بركت قطره‏هاى درشت شود و ببارد . پس بترسيد از خداوندى كه شما را به مواعظ خود بهره‏مند گردانيد و به وسيله پيامبرانش اندرز داد . و نعمت و احسان خويش بر شما ارزانى داشت . براى پرستش او خود را خوار داريد و حق طاعت او بگزاريد . و اين اسلام دين خداست ، كه آن را براى خود برگزيد و به نظر عنايت خويش در آن نگريست و پرورش داد . بهترين آفريدگان خود را براى تبليغ آن اختيار كرد . و ستونهاى آن را بر بنياد دوستى خود برپاى داشت و به عزت و غلبه او ، دينهاى ديگر را خوار ساخت و با برافراشتن آن ملتهاى ديگر را فرو داشت . با گرامى داشت آن دشمنانش را پست نمود و با يارى كردن آن ، معارضانش را فرو گذاشت . پايه‏هايش را محكم ساخت تا اركان گمراهى فرو ريزد . تشنه‏كامان را از آبگيرهاى آن سيراب نمود و آبگيرها را براى بردارندگان آب پر ساخت . سپس ، آن را به گونه‏اى استوارى بخشيد كه دستگيره‏اش را گسستن نباشد و حلقه‏هايش را گشودن نبود و شالوده‏اش منهدم نگردد و ستونهايش فرو نيفتند و درختش از ريشه برنيايد و زمانش به پايان نرسد و قوانينش كهنه و محو و شاخه‏هايش بريده نگردد . و راههايش تنگ و گذار دشتهاى [ 463 ] هموارش دشوار نشود و رنگ كدورت نگيرد و استقامتش كجى نپذيرد و چوب مستقيم آن خميده نگردد . راههاى گشاده‏اش به تنگنا بدل نشود و چراغهاى فروزانش خاموشى نگيرد . و شيرينيش به تلخى نگرايد . اسلام را ستونهايى است كه خدا پايه‏هايشان را بر بنيان حقيقت استوار ساخته . چشمه‏هايى است با جوشش فراوان و چراغهايى است با پرتوى تابان و نشانه‏هايى است كه مسافرانش بدان راه جويند و علامتهايى است براى گمگشتگان در راهها . و آبشخورى است كه هر كه بدان در آيد ، سيراب شود . خداوند نهايت خشنودى و بلندترين نقطه ستونهاى اديان خود را در آن قرار داد . و عاليترين درجه اطاعت از خود را در پيروى آن نهاد . دين اسلام در نزد خدا دينى است با اركانى استوار و بنيانى رفيع و برهانى روشن و چراغى تابان و قدرتى پيروزمند و نشانه‏هايى بلند ، كه كس را يارى خلاف آن نيست . پس بزرگش داريد و پيرويش كنيد و حقش را ادا نماييد و در موضع عز خود جايش دهيد . خداى سبحان ، محمد ( صلى الله عليه و آله ) را بحق به رسالت فرستاد در زمانى كه دنيا را سپرى شدن نزديك بود و آخرت روى آورده بود و جهان روشن و شادمان روى به تاريكى داشت و مردم دنيا به مشقت افتاده و جاى امن و راحتشان به خشونت گراييده ، دنيا را ويرانى نزديك شده ، مدت عمرش به سر رسيده و نشانه‏هاى نابوديش پديدار گشته و از مردمش بريده و حلقه‏هاى پيوندشان گسسته و عوامل در هم ريختنش ، بسيار و آثار رستگارى ، ناپيدا و عيبهايش آشكار و مدت دراز عمرش كوتاه شده بود . در اين هنگام ، خداوند ، رسالت خويش را به او ابلاغ كرد تا امتش را ارجمندى كرامت كند و مردم زمانش را به بهار زندگى رساند و يارانش را سربلند سازد و ياورانش را مشرّف گرداند . پس قرآن را بر او نازل كرد ، نورى كه چراغهايش خاموش نشود . چراغى كه فروزندگيش كاستى نيابد ، دريايى كه ژرفايش دانسته نگردد و راهى كه رونده‏اش را گمراه نكند و پرتوى كه روشناييش تاريكى نگيرد و فرقانى كه برهانش خاموشى [ 465 ] نپذيرد و بنيانى كه اركانش ويران نگردد و شفايى كه در آن بيم بيمارى نباشد و پيروزيى كه يارانش منهزم نگردند و حقى كه ياورانش مغلوب و خوار نشوند . معدن ايمان است و عين ايمان ، چشمه‏هاى علم است و درياهاى آن ، باغهاى عدل است و آبگيرهاى آن ، سنگ بناى اسلام است و شالوده آن ، واديهاى حق است و دشتهاى هموار آن . دريايى است كه بردارندگان آب خاليش نسازند چشمه‏هايى است ، كه هر چه از آب آن كشند ، پايان نپذيرد . آبشخورى است كه هر چه از آن آب برگيرند ، فروكش نكند . و منزلهايى است كه مسافران ، راه آن گم ننمايند و نشانه‏هايى است كه از چشم روندگان پوشيده نماند و پشته‏هايى است كه قصدكنندگان از آن درنگذرند . خداى تعالى ، آن را فرونشاننده تشنگى عالمان گردانيد و بهار دلهاى جويندگان فهم حقايق و مقصد و مقصود صالحان و دارويى كه پس از آن دردى نيايد و نورى كه با آن ظلمت نبود و ريسمانى كه دستگيره‏هاى آن محكم است و پناهگاهى بلند و استوار و پيروزى براى هر كه بدان تولاّ جويد و امن و سلامت ، براى هر كه بدان داخل شود و هدايت براى هر كه بدان اقتدا كند و عذر خواه كسى كه بدان انتساب جويد و برهان براى كسى كه بدان سخن گويد و شاهد براى هر كه بدان مخاصمه نمايد و غلبه براى هر كه آن را حجت خود سازد و نگه‏دارنده كسى كه به آن عمل كند و مركب براى كسى كه آن را به كار دارد و نشانه براى كسى كه نشانه جويد و سپر براى هر كه خود را در پناه آن آرد و دانش براى هر كه به خاطر سپارد و حديث براى هر كه روايت كند و حكم براى هر كه داورى نمايد .