جستجو

و من كلام له ع و قد استشاره عمر بن الخطاب في الشخوص لقتال الفرس بنفسه

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

( 249 ) [ 163 ] 146 پاسخ آن حضرت به نظر خواهى عمر از امام ، براى حضور در جبهه‏ى جنگ با پارسيان اين جريان ، نه چنان است ، كه پيروزى و شكست آن به كمبود و افزونى نيرو وابسته باشد ، چرا كه اسلام كيشى الهى است و طرفدارانش لشكريان حق ، كه خداوند ، خود ياريشان مى‏رساند تا به هدفى كه مقدر است دست يابند و فروغى كه براى بعثت معين شده است ، تا هر آن جايى كه بايد ، پرتو افكن شود ، و تكيه‏ى ما بر وعده‏ى الهى باشد ، و خداوند وعده‏ى خويش را تحقق مى‏بخشد ، و به لشكريان خويش يارى مى‏رساند . كسى كه سرپرستى نظامى را عهده‏دار است ، درست همانند رشته‏اى است كه مهره‏ها را نظام مى‏بخشد ، و تا رشته بگسلد ، تمامى مهره‏ها پراكنده شوند و چه بسا كه ديگر هرگز فراهم نيايند . امروز گر چه عرب در كميت نيروى ناچيزى است ، اما به يمن اسلام ، نيرويى توانمند است كه در پرتو وحدت ، شكست‏ناپذير است . پس ، تو همچنان محور باش ، و با نيروى عرب گردونه‏ى اين نظام را به گردش وادار ، و بى آن كه خود در جبهه حضور يابى ، آتش نبرد را بيفروز ، چرا كه با كوچ تو از اين سرزمين ، اندك اندك نيروى عرب در گوشه و كنار و به زيان تو درهم شكند ، تا جايى كه اخبار سرى كه فرا پشت دارى ، از جنگ كه فرا روى تو است ، اهميتى افزون‏تر مى‏يابد . و از ديگر سو پارسيان چون تو را در جبهه ببينند ، با خويش چنين گويند : « اين ريشه‏ى عرب است و با بركندنش آسوده خواهيم شد » . بدين سان ، حضور تو در جبهه انگيزه‏اى مى‏شود تا سخت‏تر يورش آرند و طمعشان بيش از پيش برانگيخته شود . و اما حركت دشمن براى پيكار با مسلمانان كه يادآور شده‏اى ، در پاسخ بايد گفت كه اين را خداى بيش از تو ناخوش مى‏دارد ، و در دگرگونيش نيز ، تواناتر باشد . و اما از انبوهى سپاه دشمن كه يادآور شدى ، بدان كه در گذشته ، پيكار ما نه با نيروى بسيار ، كه تنها با تكيه بر يارى و امداد الهى بود و بس .