ماء غائر; آبی نهان در زیر زمین . (مهذب الاسماء). مقابل ظاهر.
فروشونده و در نشیب فرورونده . (غیاث اللغات ). به زمین فرورفته . (آنندراج ). نشیب . (نصاب ) زمین پست . (غیاث اللغات ).گود. دورتک . رجل غائر الی جبین ; مردی که درون شده باشد استخوان ابروی او. (مهذب الاسماء).