کلمه ای بمعنی «با» باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). مانند: فا او گفت ، فا او رفت ; یعنی با او گفت و با او رفت . (برهان ).
گاهی بمعنی «به » بکار میرود مانند: «فا او داد»; یعنی «به اوداد». (برهان ). یا «فارسم » بجای «برسم »:
سیمرغ وار گوشه نشینم نه چون مگس
بنشینم از حریصی ، هر جا که فارسم .
کمال الدین اسماعیل .