جستجو
کد : DK-140102     

فا


کلمه ای بمعنی «با» باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). مانند: فا او گفت ، فا او رفت ; یعنی با او گفت و با او رفت . (برهان ).
  • گاهی بمعنی «به » بکار میرود مانند: «فا او داد»; یعنی «به اوداد». (برهان ). یا «فارسم » بجای «برسم »:
    سیمرغ وار گوشه نشینم نه چون مگس
    بنشینم از حریصی ، هر جا که فارسم .

    کمال الدین اسماعیل .

    • برچسب ها:
    • فا