1) وَالصَّافَّاتِ صَفًّا
قسم به صف زدگان (چون فوج فرشتگان یا نماز گزاران یا سپاه اهل ایمان) که صف آرایی کردهاند.
I CALL TO witness those who stand arrayed in rows,
2) فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا
قسم به منع و زجر کنندگان (از عمل معصیت کاران، یا رانندگان ابر و باران).
And those who restrain by reprimanding,
25) مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ
(به آنان خطاب شود که) چرا شما (در دفع عذاب) به یکدیگر نصرت نمیکنید؟
"What is the matter with you that you do not help each other?"
37) بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ
(چنین نیست که آنها پنداشتند) بلکه (محمّد صلی الله علیه و آله پیغمبر بزرگی است که برای تعلیم و هدایت خلق عالم) با برهان روشن حق آمد و (حجت و معجزاتش) صدق پیغمبران پیشین را نیز اثبات کرد.
Not in the least. He has brought the truth and confirmed the other messengers.
49) كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ
گویی آن حوران (در سفیدی و لطافت) بیضه مکنونند [یعنی تخم شتر مرغ که بسیار خوشرنگ است و شتر مرغ آن را با پر خویش میپوشاند تا غبار بر آن ننشیند. (م)].
Like sheltered eggs in a nest.
89) فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ
و با قومش گفت که من بیمارم (و نتوانم به جشن عید بتان آیم).
And said: "I am sick (of what you worship)!"
140) إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
آن گاه که به کشتی پر جمعیتی گریخت (زیرا به قومش وعده عذاب داد و آنها از دل توبه و انابه کردند و خدا رفع عذاب کرد. او به دریای روم گریخت تا نزد قوم خجل و شرمنده نرود).
When he fled on the laden ship,
141) فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ
(کشتی به خطر افتاد و اهل کشتی معتقد شدند که خطا کاری در میان آنهاست، خواستند قرعه زنند تا خطا کار را به قرعه تعیین کرده و غرق کنند) یونس قرعه زد و به نام خودش افتاد و از مغلوب شدگان (و غرق شوندگان) گردید.
And lots were cast (when a storm overtook them), he was rejected, (and thrown overboard).
148) فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَىٰ حِينٍ
و آن قوم چون ایمان آوردند ما هم تا هنگامی معیّن (مدت عمر آن قوم، از نعمت خود) بهرهمندشان گردانیدیم.
And they came to believe; so We allowed them to enjoy the good things of life for an age.
164) وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ
(ای رسول ما، مشرکان را بگو که فرشتگان میگویند) هیچ کس از ما فرشتگان نیست جز آنکه او را (در بندگی حق) مقامی معین است.
"There is not one of us who does not have his appointed place," (declare the angels.)
170) فَكَفَرُوا بِهِ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
و (دروغ میگفتند، زیرا آن قرآن بزرگ خدا آمد و) به آن کافر شدند و به زودی (کیفر خود را) خواهند دانست.
Yet now (that it has come) they refuse to believe in it; but they will come to know soon.