متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
( 95 )
[ 68 ]
64 و گفتارى ديگر
سپاس خدايى را است كه چه گونگيهايش هيچ يك بر ديگرى پيشى ندارد تا چنان باشد كه پيش از آخر بودن ، اول و پيش از باطن بودن ، ظاهر باشد . جز او ، هر كس ديگرى را كه يكتايش خوانند ، ناگزير اندك نيز هست ، و غير او هر عزيزى ذليل ،
هر توانايى ضعيف ، هر مالكى مملوك ، و هر دانشمندى دانش آموز است . آرى ، هر قدرتمندى جز او ، از سويى توانا و از ديگر سو ، درمانده است . شنوايانى به غير از او ،
چناناند كه صوتهاى بسيار لطيف را درنيابند ، و از طنين صداهاى بلند به كرى دچار آيند و شنيدن صداهاى دور را از دست مىدهند . چنان كه ديگر بينايان نيز رنگهاى ناپيدا و اجسام ريز را ، نتوانند ديد . جز او ، هر آشكارى پنهان و هر پنهانى آشكار نيست .
فلسفهى آفريدگاريش نه تحكيم پايههاى سلطنت ، نه بيم از عواقب زمان ، نه يارى جستن به گاه شورش رقيبان ، و نه افزون خواهى شريكان و كين توزى دشمنان است ، كه در پيشگاه او همگى آفريدگانى پرورده و بندگانى سرافكندهاند .
نه او در اشياء حلول كرده است تا بتوان گفت در آنها است ، و نه چنان فاصله دارد كه بشود گفت از آنها جدا است . تداوم آفرينش و تدبير آن چه خود پديد آورده است ،
به ستوهش نياورد و هيچ ناتوانىاى از آفريدنهاى ديگر و ديگر بازش ندارد ، و كم تر شبههاى در قضا و قدرش راه نيابد ، كه سراسر قضاى استوار ، علم پايدار و فرمان بى بازگشت است . هم او كه در عين خشم ، مهرش را زمينهى اميدوارى است ، و در عين نعمت خشمش را جاى نگرانى است .