متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
501
208 سخنى از آن حضرت ( ع )
بار خدايا از تو مىخواهم كه مرا در برابر قريش و يارانش يارى دهى كه پيوند خويشاوندى مرا بريدهاند و كاسه مرا سرنگون كردهاند . گرد آمدهاند تا با من ستيزه كنند و حقى را كه از آن من است و من از ديگران بدان سزاوارترم از من دريغ دارند .
گفتند كه حق چيزى است كه مىتوانى آن را بگيرى و ديگران هم مىتوانند تو را از گرفتن آن بازدارند . پس ، يا غمگنانه شكيبا باش يا از اندوه و حسرت بمير . در آن حال ، نگريستم ، ديدم كه مرا ياورى و مدافعى و مددكارى جز اهل بيتم نيست ، دريغم آمد كه آنها را طعمه مرگ سازم . پس در حالى كه ، خاشاك به ديدهام رفته بود ،
چشمپوشى كردم و در حالى كه ، استخوان در گلويم شكسته بود ، آب دهن اندكاندك فرو بردم . صبر كردم و خشم خود فرو خوردم ، بر چيزى كه از حنظل تلختر بود و براى دل من از تيغ تيز دردآورتر .
مؤلّف گويد : اين سخن در ضمن خطبههاى پيشين آمده بود ولى به سبب اختلاف روايت بار ديگر آن را نقل كرديم .