متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
161 از سخنان آن حضرت است
در هنگامهى صفين يكى از ياران امام حضرتش را گفت : « در حالى كه شما از هر كس تصدى خلافت را سزاوارتر بوديد ، چه گونه قومتان شما را از آن بازداشت ؟ » امام در پاسخ گفت :
( 289 ) اى برادر بنى اسدى ، تو آنى را مانى كه تنگ اسبش سست باشد ، و نا به جا زمام را رها كند . با اين همه ، حرمت پيوند سببى تو و حقى كه پرسشت ايجاب مىكند ، محفوظ باشد . بىگمان طالب دانستنى ، پس بدان كه :
داستان خودكامگىاى كه در مورد خلافت ، بر ما تحميل شد ، با آن كه ما ، هم برترى نسبى داشتيم و هم همبستگى فكرى و فرهنگيمان با رسول خدا كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد شديدتر بود ، جز نوعى انحصار طلبى از جانب گروهى و گذشت و ايثار گروهى ديگر ، چيزى نبود . به هر حال ، داور مطلق خدا است و بازگشت همه ، در روز قيامت ، به سوى او است .
« وا گذار آوازهى تاراج آن غارتگران . » داستان فتنهى فرزند بوسفيان را ژرف بنگر كه در پى آن همه حوادث تلخ و گريه آور ، روزگارم به خنده وا مىدارد به خدا سوگند كه پس از اين داستان ، ديگر چيزى عجيب نمىنمايد ، داستانى بس شگرف كه پيمانهى شگفتى را لبريز مىسازد و كژيهاى بسيار به بار مىآورد .
[ 188 ]
گروهى بر آن شدند كه روشناى حق را در قنديلش بيفسرند ، و فوران فيض الهى را در سرچشمهاش راه ببندند . چرا كه ، ميان من و خود ، آب را گل آلوده كردند و زلال آرمانهاى بعثت را به لاى و لجن قدرت آلودند . بارى ، اگر رنج كشاكشها از ميانمان برداشته شد ، جايگاهشان را بر اساس حقيقت محض تعيين مىكنم ، و اگر گردونهى گردون بر مدارى ديگر چرخيد ، « با افسوس خوردن بر آنها خويش را فدا مكن كه خداوند بر آن چه مىكنند آگاه است » . ( قرآن كريم ، سورهى 35 ، آيهى 8 )