متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
157 خطبهاى از آن حضرت ( ع )
محمد ( صلى اللّه عليه و آله ) را هنگامى به رسالت فرستاد ، كه پيامبرى نبود و مردم سالها مىگذشت كه به خواب غفلت بودند و ستون ايمان شكسته شده بود . او به رسالت مبعوث شد و آنچه را كه در نزد آنان بود يعنى كتابهاى آسمانى پيشين را تصديق كرد و خود نورى آورد كه مقتداى همگان شد . و آن نور قرآن بود . از قرآن
[ 365 ]
بخواهيد ، كه برايتان سخن گويد و قرآن هيچگاه سخن نگويد ولى من شما را از آن خبر مىدهم . بدانيد ، كه در قرآن است علم آينده و حديث گذشته و داروى درد شما و نظام زندگى شما .
از اين خطبه
در آن هنگام نه خيمهاى مىماند و نه خانهاى ، جز آنكه ستمكارانش پر از اندوه و كينه كنند . در آن زمان ، نه در آسمان كسى عذرتان را پذيرا آيد و نه در زمين كسى به ياريتان برخيزد . زيرا كسى را به فرمانروايى برگزيدهايد كه اهليّت آن را نداشته است و او را در جايى نشاندهايد كه جاى او نبوده است . زودا ، كه خدا از ستمكار انتقام كشد : خوردنى را به خوردنى و نوشيدنى را به نوشيدنى . با طعامى تلخ ، چون حنظل و آبى تلخ و زهرآگين ، چون « صبر » . لباسى در بر آنان كه جامه زيرين آن وحشت باشد و جامه رويينش شمشير ، زيرا ، آنان مركبهاى خطا و ستوران باركش گناهاناند .
سوگند مىخورم و سوگند مىخورم ، كه بنىاميه ، پس از من ، خلافت را رها كنند چون خلط سينهاى كه به دور افكنند . و تا شب و روز از پى هم مىآيند نه هرگز مزه آن بچشند و نه طعمش را دريابند .