جستجو

و من كلام له ع و قد شاوره عمر بن الخطاب في الخروج إلى غزو الروم

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

[ 296 ] 133 از سخنان آن حضرت عليه السّلام است در هنگامى كه عمر بن خطّاب درباره رفتن خود به جنگ با روميان با آن حضرت مشورت كرد ، امام ( ع ) چنين فرمود : وَ قَدْ تَوَكَّلَ اَللَّهُ لِأَهْلِ هَذَا اَلدِّينِ بِإِعْزَازِ اَلْحَوْزَةِ وَ سَتْرِ اَلْعَوْرَةِ وَ اَلَّذِي نَصَرَهُمْ وَ هُمْ قَلِيلٌ لاَ يَنْتَصِرُونَ وَ مَنَعَهُمْ وَ هُمْ قَلِيلٌ لاَ يَمْتَنِعُونَ حَيٌّ لاَ يَمُوتُ إِنَّكَ مَتَى تَسِرْ إِلَى هَذَا اَلْعَدُوِّ بِنَفْسِكَ فَتَلْقَهُمْ فَتُنْكَبْ لاَ تَكُنْ لِلْمُسْلِمِينَ كَانِفَةٌ دُونَ أَقْصَى بِلاَدِهِمْ لَيْسَ بَعْدَكَ مَرْجِعٌ يَرْجِعُونَ إِلَيْهِ فَابْعَثْ إِلَيْهِمْ رَجُلاً مِحْرَباً وَ اِحْفِزْ مَعَهُ أَهْلَ اَلْبَلاَءِ وَ اَلنَّصِيحَةِ فَإِنْ أَظْهَرَ اَللَّهُ فَذَاكَ مَا تُحِبُّ وَ إِنْ تَكُنِ اَلْأُخْرَى كُنْتَ رِدْءاً لِلنَّاسِ وَ مَثَابَةً لِلْمُسْلِمِينَ حوزة : مركز جمعيّت محرب : با كسر ميم ، مرد جنگديده حفز كذا : اين گونه راند ، حفزه : او را با ديگرى همراه كرد أظهر اللّه على فلان : خداوند او را بر فلان پيروز كرد . ردء : ياور كنفه : او را نگهدارى كرد و پناه داد . مثابة : محلّ بازگشت . « خداوند بر عهده خويش گرفته كه حدود و مناطق مسلمانان را قوّت و عزّت بخشد ، و ضعف آنها را بر طرف سازد ، خداوندى كه در آن هنگام كه مسلمانان اندك بودند ، و توان به دست آوردن پيروزى را نداشتند آنان را يارى كرد ، و در زمانى كه به سبب كمى عدّه ، بر دفع دشمنان توانا نبودند ، از آنان [ 297 ] دفاع فرمود همو زنده‏اى است كه نمى‏ميرد . اينك اگر تو خود به سوى دشمن روى ، و در برخورد با آنها دچار شكست شوى ، براى مسلمانان نقاط دور دست پناهى نمى‏ماند ، و پس از تو مرجعى براى آنها باقى نيست ، بنابراين مرد جنگديده و دليرى را به سوى آنها گسيل دار ، و با او مردانى آزموده و سختى كشيده و خير انديش را روانه كن ، اگر خداوند پيروزى داد همان شده است كه مى‏خواهى ، و اگر پيشآمد ، چيز ديگرى بود ، تو همچنان پناه مسلمانان و مرجع آنها مى‏باشى . » اين مشورت در هنگامى انجام گرفت كه پادشاه روم با انبوهى از لشكريان و مردم آن ديار به سوى مسلمانان شتافته ، و خالد بن وليد در خانه‏اش انزوا اختيار كرده ، و كار بر ابى عبيدة بن جرّاح و شرحبيل بن حسنه و ديگر فرماندهان سپاه اسلام دشوار شده بود . فرموده است : و قد توكّل اللّه . . . تا لا يموت . اين جملات سرآغاز سخنان امام ( ع ) و مقدّمه‏اى بر اظهار نظر اوست در اين گفتار دلايل لزوم توكّل بر خدا و اطمينان و اعتماد بر او را در اين مهمّ تذكّر مى‏دهد . فشرده سخنان آن حضرت اين است كه خداوند برپايى اين دين و عزّت و قدرت مردم سرزمينهاى آن را تضمين كرده است ، واژه عورة كنايه از هتك حرمت زنان است ، و ممكن است براى سرافكندگى و خوارى ناشى از مغلوبيّت و شكست ، استعاره شده باشد ، كه خداوند با وعده يارى و پيروزى كه داده ، جلوگيرى از پاره شدن پرده حرمت مسلمانان را تضمين فرموده است ، و اين سخن بنابر گفتار خداوند متعال مى‏باشد ، كه فرموده است : « وَعَدَ اللّهُ الّذِيْنَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الْصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِيْ الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الّذِيْنَ مِنْ قَبْلِهِمْ و لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِيْنَهُمُ الَّذِيْ ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً [ 1 ] » . [ 1 ] سوره نور ( 24 ) آيه ( 55 ) يعنى : خداوند به آنانى كه ايمان آورده‏اند و كارهاى نيك انجام [ 298 ] فرموده است : و الّذي نصرهم تا پايان مقدّمه ، استدلالى است بطور تمثيل بر آنچه بيان مى‏فرمايد كه خلاصه‏اش اين است : كسى كه مسلمانان را در آن زمان كه اندك بودند يارى و پيروزى بخشيد ، زنده‏اى است كه نمى‏ميرد ، و در اين هنگام كه مسلمانان از كثرت و فزونى برخوردارند نيز آنان را يارى و پيروزى خواهد داد ، اصل تمثيل ، حال كمى مسلمانان و فرع آن ، حال كثرت آنان ، و حكم تمثيل [ 2 ] ، پيروزى ، و علّت آن بقاى ذات پروردگار ، و دوام حيات زنده جاويدى است كه مرگى براى او نيست . فرموده است : إنّك متى تسر تا آخر خطبه مبتنى است بر رأى آن حضرت و خلاصه اين مشورت كه عبارت است از عدم صلاحديد آن بزرگوار به اين كه عمر شخصا از مركز خلافت بيرون رود و همراه لشكريان رهسپار جنگ با روميان شود . دليل اين رأى اين كه ممكن است در برخورد با دشمن دچار مصيبت و شكست گردد ، و چون او امروز تكيه‏گاه مسلمانانى است كه به او پناه مى‏برند ، و در صورت وقوع نابودى و شكست وى ، براى آنان پايگاه استوارى كه به دور آن گردآيند ، و مركز قدرتى كه بدان اعتماد كنند باقى نمى‏ماند ، لذا تذكّر مى‏دهد كه يكى از دلير مردان را كه به شجاعت و دلاورى شناخته شده ، و سابقه فراوانى در نبرد و پيكار داشته ، و از تجربه و بينش در اين كار برخوردار باشد ، به جاى خود روانه جنگ كند ، و معناى اين كه أهل البلاء را با او همراه سازد اين است كه كسانى را كه در اخلاص و خيرانديشى آنها ترديدى نيست ، و در جنگها آزموده و صاحب تجربه‏اند به همراهى او گسيل دارد ، سپس امام ( ع ) از بيانات خود داده‏اند وعده مى‏دهد كه آنها را قطعا خليفه روى زمين خواهد كرد همان گونه كه پيشينيان را خلافت روى زمين بخشيد و دينى را كه براى آنها پسنديده تمكين و تسلّط دهد و ترس و بيم آنها را به امنيّت و آرامش مبدّل گرداند . [ 2 ] تمثيل در اصطلاح منطق داراى چهار ركن بدين قرار است : 1 اصل 2 فرع 3 جامع يا علّت 4 حكم . منطق مظفّر ( مترجم ) [ 299 ] نتيجه‏گيرى مى‏كند ، و مى‏فرمايد : اگر خداوند مسلمانان را پيروز كند اين همان است كه آرزوى توست ، و اگر پيشآمد به گونه ديگرى باشد ، يعنى شكست و ناكامى پيش آيد ، او براى مسلمانان همچنان پشتوانه‏اى است كه بدو اعتماد مى‏كنند ، و پناهگاهى است كه به او آرامش خواهند يافت .