متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
[ 573 ]
12 از سخنان آن حضرت
لما أظفره الله ؟ بأصحاب الجمل ؟ وَ قَدْ قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ وَدِدْتُ أَنَّ أَخِي فُلاَناً كَانَ شَاهِدَنَا لِيَرَى مَا نَصَرَكَ اَللَّهُ بِهِ عَلَى أَعْدَائِكَ فَقَالَ لَهُ ع ؟ عَلِيٌّ ع ؟ أَ هَوَى أَخِيكَ مَعَنَا فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَقَدْ شَهِدَنَا وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِي عَسْكَرِنَا هَذَا قَوْمٌ أَقْوَامٌ فِي أَصْلاَبِ اَلرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ اَلنِّسَاءِ سَيَرْعَفُ بِهِمُ اَلزَّمَانُ وَ يَقْوَى بِهِمُ اَلْإِيمَانُ وقتى كه خداوند او را در جنگ جمل بر طلحه و زبير و يارانشان پيروز گردانيد ، يكى از اصحاب به آن حضرت عرض كرد : دوست داشتم فلان برادرم اين جا مىبود و مىديد كه چگونه خداوند تو را بر دشمنانت پيروز گردانيد .
امام ( ع ) به وى فرمود : آيا دل برادرت با ماست ؟ عرض كرد بلى . فرمود پس اين جا حاضر بوده است ، همچنين كسانى در لشكر ما حاضر بودهاند كه هنوز در صلب مردان و رحم زنان مىباشند ، بزودى زمان آنها را پديد مىآورد و ايمان به وسيله آنها قدرت مىيابد . به نظر من ( شارح ) اهوى اخيك معنا يعنى محبّت و ميل او با ماست .
[ 574 ]
فرموده است : فقد شهدنا
امام ( ع ) به حضور بالقوّه يا حضور بالفعل و به وسيله همّت و محبّتى كه به حضور در صحنه جنگ داشته است حكم فرموده ، و چه بسا انسانهايى كه با بدنهاى خود حضور ندارند ولى همت آنها حضور دارد و در آن نفع فراوانى است ،
بدان گونه كه انسانها را بسيج مىكنند و يا در پراكندگى دشمنان خدا تأثير مىگذارند چنان كه اولياى خدا با همّتشان كارى مىكنند كه از اشخاص فراوانى ساخته نيست اگر چه قوى و نيرومند باشند .
فرموده است : و لقد شهدنا فى عسكرنا هذا القوم فى اصلاب الرّجال و ارحام النّساء
اين سخن امام ( ع ) تأكيد است بر حضور برادر آن شخص صحابى ، و اشاره دارد بر اين حقيقت كه بزودى ياران حق كه از آن دفاع خواهند كرد و بندگان خالص خدا هستند و بالقوّه در كنار آن حضرت حضور خواهند داشت پديد مىآيند . يعنى آنها در مواد عالم بالقوّه موجودند و كسى كه بالقوّه در جمع ياران خدا حاضر باشد وقتى كه بالفعل موجود شود جزو ياران خدا خواهد بود .
فرموده است : سيرعف بهم الزّمان
امام ( ع ) لفظ « رعاف » را كه به معناى خونى است كه از بينى انسان خارج مىشود براى وجود يافتن آنها استعاره آورده و زمان را به انسان تشبيه كرده است و به اين دليل وجود آنها را به زمان نسبت داده است كه زمان از وسايل مهيّايى است كه وجود آنها را مىپذيرد ، چنان كه شاعر گفته است :
و ما رعف الزمان بمثل عمرو و لا تلد النّساء له ضريبا [ 1 ]
معناى سخن امام ( ع ) كه فرمود : و يقوى بهم الايمان ، روشن است و نيازى
[ 1 ] زمان مانند عمرو كسى را به وجود نياورده و زنان مانند او نزاييدهاند .
[ 575 ]
به توضيح ندارد . به نظر من ( شارح ) اين فصل و فصلهاى بعد از آن از خطبههايى است كه امام ( ع ) بعد از فتح بصره در اين شهر ايراد فرموده است . نقل شده كه چون امام ( ع ) از جنگ با اهل جمل ( طلحه و زبير و يارانشان ) فارغ شد دستور داد در شهر اعلان كنند كه به خواست خدا از فردا بعد از گذشت سه روز ، روز چهارم نماز جماعت تشكيل مىشود و عذر هيچ كس در عدم حضور پذيرفته نيست مگر دليلى داشته و يا بيمار باشد ، زمينه مجازات خود را فراهم نكنيد .
وقتى كه روز موعود فرا رسيد مردم اجتماع كردند امام ( ع ) در مسجد جامع حضور يافته و نماز صبح را برپا داشت . وقتى نماز به پايان رسيد به پا خاست و به ديوار قبله ، در طرف راست مصلا تكيه فرمود و مردم را مخاطب قرار داد . پس از حمد و ثناى خدا چنان كه شايسته بود و درود بر پيامبر ( ص ) و طلب آمرزش براى مردان و زنان مؤمن و مسلمان فرمود : « اى مردم بصره ، سه روز در تب و تاب مانديد ،
خدا روز چهارم را به خير كند . اى سپاهيان زن و پيروان شترى كه آواز داد و شما به دنبال آن راه افتاديد و چون پى شد فرار كرديد ، اخلاق شما پست و فرومايه و آبتان شور و ناگوار ، سرزمين شما گنديدهترين سرزمينها و دورترين شهر از آسمان رحمت خداست . اگر بديها ده قسمت باشد نُه قسمت آن در سرزمين شماست .
با گناهانتان در اين سرزمين زندانى شديد و با عفو خدا ممكن است از آن رها شويد .