جستجو
1) يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ
الا ای رسولی که خود را به لباس (حیرت و فکرت) در پیچیده‌ای.
O YOU ENFOLDED in your mantle (of reform),
2) قُمْ فَأَنْذِرْ
برخیز و به اندرز و پند، خلق را خدا ترس گردان.
Arise and warn,
3) وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ
و خدایت را به بزرگی و کبریایی یاد کن.
Glorify your Lord,
4) وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ
و لباس (جان و تن) خود را از هر عیب و آلایش پاک و پاکیزه دار.
Purify your inner self,
5) وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ
و از ناپاکی (بت و بت‌پرستان) به کلی دوری گزین.
And banish all trepidation.
6) وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ
و بر هر که احسان کنی ابدا منّت مگذار و عوض افزون مخواه.
Do not bestow favours in expectation of return,
7) وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ
و برای خدایت صبر و شکیبایی پیش‌گیر.
And persevere in the way of your Lord.
8) فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ
تا آن‌گاه که (هنگامه قیامت برپا شود و) در صور (اسرافیل) بدمند.
For when the trumpet blows
9) فَذَٰلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ
آن روز بسیار روز سختی است.
It will be a day of distress,
10) عَلَى الْكَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ
کافران را هیچ گونه در آن راحتی و آسایش نیست.
Dolorous for the unbelievers.
11) ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا
به من واگذار کار انتقام آن کس را که من او را تنها آفریدم.
Leave him to Me whom I created alone,
12) وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا
و به او مال و ثروت فراوان بذل کردم.
And gave him abundant wealth
13) وَبَنِينَ شُهُودًا
و پسران بسیار حاضر به خدمت نصیب گردانیدم.
And sons always present by his side,
14) وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيدًا
و اقتدار و مکنت و عزّت دادم.
And made things easy for them.
15) ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ
و (با کفران این نعمتها) باز هم از من طمع افزونی آن دارد.
Yet he wants that I should give him more.
16) كَلَّا ۖ إِنَّهُ كَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيدًا
هرگز (بر نعمتش نیفزایم) که او با آیات ما دشمنی و عناد ورزید.
Never. He is refractory of Our signs.
17) سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا
به زودی او را به سختی و دشواری (آتش دوزخ) درافکنم.
I shall inflict on him hardship,
18) إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ
اوست که فکر و اندیشه بدی کرد (که رسول خدا را به سحر و ساحری نسبت داد).
For he had thought and calculated.
19) فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ
و خدایش بکشد که چقدر اندیشه غلطی کرد.
May he be accursed, how he planned!
20) ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ
باز هم خدایش بکشد که چه فکر خطایی نمود.
May be then be accursed, how he plotted!
21) ثُمَّ نَظَرَ
پس باز اندیشه کرد.
Then he looked around,
22) ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ
و (به اظهار تنفّر از اسلام) رو ترش کرد و چهره در هم کشید.
And frowned and puckered his brow,
23) ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ
آن‌گاه روی گردانید و تکبر و نخوت آغاز کرد.
Then turned his back and waxed proud,
24) فَقَالَ إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ
و گفت: این (قرآن) به جز سحر و بیان سحرانگیزی که (از ساحران گذشته) نقل می‌شود هیچ نیست.
And said: "This is nothing but the magic of old,
25) إِنْ هَٰذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ
این آیات گفتار بشری بیش نیست.
Nothing more than the speech of a man!"
26) سَأُصْلِيهِ سَقَرَ
من این (منکر و مکذّب قرآن) را به آتش دوزخ درافکنم.
I will cast him into the fire of Hell.
27) وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ
و تو چگونه توانی یافت که سختی عذاب دوزخ تا چه حد است؟
What do you think Hell-fire is?
28) لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ
شراره آن دوزخ از دوزخیان هیچ باقی نگذارد و همه را بسوزاند و محو گرداند.
It leaves nothing, nor does it spare;
29) لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ
آن آتش بر آدمیان رو نماید (و خرمن گنهکاران را به باد دهد).
It glows and burns the skin.
30) عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ
بر آن آتش نوزده تن (فرشته عذاب) موکّلند.
Over it are nineteen (guards).
31) وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً ۙ وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا ۙ وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ ۙ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلًا ۚ كَذَٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ ۚ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَىٰ لِلْبَشَرِ
و ما خازنان دوزخ را غیر فرشتگان (عذاب) قرار ندادیم و عدد آنها را جز برای فتنه و محنت کفّار (نوزده) نگردانیدیم تا آنکه اهل کتاب هم یقین کنند (که ذکر این عدد مطابق تورات و انجیل است با آنکه صاحب قرآن به کتب آسمانی عالم نبوده و البته کلامش به وحی خداست و ایمان آرند) و آن بر یقین مؤمنان هم بیفزاید و دیگر در دل اهل کتاب و مؤمنان به اسلام هیچ شک و ریبی نماند و تا آنان که در دلهاشان مرض (شک و جهالت) است و کافران نیز (به طعنه) گویند که خدا از این مثل (که عدد فرشتگان عذاب را نوزده شمرده است نه بیش و کم) چه منظور داشت؟ بلی این چنین (قرار داد تا) هر که را خواهد به ضلالت بگذارد و هر که را خواهد هدایت نماید و هیچ کس از (عده بی‌حد) لشکرهای پروردگارت غیر او آگاه نیست و این (آیات ذکر دوزخ) جز برای پند و موعظه بشر نخواهد بود.
We have not appointed any one but angels as keepers of Hell, and their number that We have fixed is to make it a means of contention for disbelievers, so that those who were given the Book may be certain, and the faith of the believers may have greater increase, and the people of the Book and believers may not be deceived, and the sceptics and infidels may say: "What does God mean by this parable?" That is how God leads whosoever He will astray, and guides whosoever He will. None knows the armies of your Lord save Him self. This is no more than reminder for mankind.
32) كَلَّا وَالْقَمَرِ
چنین (که کافران گویند) نیست، قسم به ماه تابان.
I say the truth, and call the moon to witness,
33) وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ
و قسم به شب تار چون باز گردد.
And the night when on the wane,
34) وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ
و قسم به صبح چون جهان را روشن سازد.
The morning when it is unveiled,
35) إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ
که این (آیات قرآن) یکی از بزرگترین آیات خداست.
That (Hell) is surely one of the greater (signs),
36) نَذِيرًا لِلْبَشَرِ
در آن پند و اندرز آدمیان است.
A warning for people --
37) لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ
برای هر یک از شما آدمیان که بخواهد (در مقام ایمان و طاعت و سعادت) پیش افتد یا باز ماند.
Whoever of you desires to progress or lag behind.
38) كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ
هر نفسی در گرو عملی است که انجام داده است.
Every soul is pledged to what it does,
39) إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ
مگر اهل یمین.
Except those of the right hand
40) فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ
آنان در باغهای بهشت (متنعّمند و) سؤال می‌کنند.
Sitting in the gardens, asking
41) عَنِ الْمُجْرِمِينَ
از احوال دوزخیان گنهکار.
Of evil-doers:
42) مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ
که شما را چه عمل به عذاب دوزخ در افکند؟
"What was it that brought you to Hell?"
43) قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ
آنان جواب دهند که ما از نمازگزاران نبودیم.
They will answer: "We did not fulfil our devotional obligations,
44) وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ
و مسکینی را طعام نمی‌دادیم.
And did not feed the needy,
45) وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ
و ما با اهل باطل به بطالت می‌پرداختیم.
And plunged into useless things with those who were obstinate,
46) وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ
و ما روز جزا را تکذیب می‌کردیم.
And rejected the Day of Judgement as a lie
47) حَتَّىٰ أَتَانَا الْيَقِينُ
تا آنکه یقین (که ساعت مرگ است) بر ما فرا رسید.
Until the certainty (of death) had come upon us.
48) فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ
پس شفاعت شفیعان در حق آنان هیچ سودی نبخشد.
So, the intercession of intercessors will not avail them.
49) فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ
اینک چرا از یاد آن روز سخت خود (و از ذکر و اندرز قرآن) اعراض می‌کنند؟
Why then do they turn away from the admonition
50) كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ
گویی گورخران گریزانی هستند.
As though they were frightened asses
51) فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ
که از شیر درنده می‌گریزند.
Fleeing from a lion?
52) بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتَىٰ صُحُفًا مُنَشَّرَةً
بلکه هر یک از آنها می‌خواهند که برایشان هم (مانند پیمبران) صحیفه وحی آسمانی باز آید (تا ایمان آرند).
In fact every one of them wants to be given open books (like the prophets).
53) كَلَّا ۖ بَلْ لَا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ
هرگز (چنین نیست که پنداشتند) بلکه از (عذاب) آخرت نمی‌ترسند.
By no means. In fact they do not fear the Hereafter.
54) كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ
چنین نیست (که آنها پنداشتند) قرآن محققا همه پند و یادآوری است.
Never so, as this is a reminder.
55) فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ
تا هر که خواهد متذکر آن شود.
Let him then who heeds remember it.
56) وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ ۚ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَىٰ وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ
و نخواهند متذکر شوند جز آنکه خدا بخواهد (یعنی بدون مشیّت و لطف الهی کسی بهشتی و سعادتمند نخواهد شد. از او رواست تقوا و ترس و بیم و شوق و امیدواری که) او اهل تقوا و اهل آمرزش و مغفرت است.
But they will not remember except as God wills: He is worthy to be feared, and He is worthy of forgiving