جستجو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

420 امام ( ع ) به غالب بن صعصعه پدر فرزدق در ضمن سخنى كه ميان آنان رد و بدل شد فرمود : مَا فَعَلَتْ إِبِلُكَ اَلْكَثِيرَةُ قَالَ ذَعْذَعَتْهَا اَلْحُقُوقُ يَا ؟ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ ؟ فَقَالَ ع ذَلِكَ أَحْمَدُ سُبُلِهَا « شتران بسيارت را چه كردى ؟ عرض كرد : يا امير المؤمنين ، حقوق مردم آنها را پراكنده ساخت ، آنگاه امام ( ع ) فرمود : « اين پراكندگى بهترين راه پراكنده شدن آنهاست . » گفت و گويى كه ميان آنها ردّ و بدل شد از اين قرار بود : غالب كه پيرمردى بود وارد بر على ( ع ) شد و پسرش همام فرزدق كه در آن روز پسر بچه‏اى بود به همراه وى بود ، امير المؤمنين پرسيد : پيرمرد كيستى ؟ گفت : من غالب بن صعصعه هستم ، امام فرمود : همان صاحب شتران بسيار ؟ عرض كرد : آرى . فرمود : شترانت را چه كردى ؟ عرض كرد ، حقوق مردم آنها را پراكنده كرد و دگرگونيها و گرفتاريها آنها را از بين برد . آنگاه امام ( ع ) فرمود : اين پراكندگى بهترين نوع پراكندن آنهاست ، و فرمود : اين پسر بچه كيست ؟ عرض كرد : اين پسرم همام است ، يا امير المؤمنين من به او شعر و سخنان عرب را آموخته‏ام ، اميد است كه شاعرى برجسته شود امام ( ع ) فرمود : به او قرآن بياموز كه بهتر است . فرزدق همواره اين [ 772 ] داستان را نقل مى‏كرد و مى‏گفت : سخن امام ( ع ) در گوش دل من بود تا اين كه خود را مقيّد ساختم و سوگند ياد كردم كه قرآن را حفظ كنم و دست برنداشتم تا قرآن را حفظ كردم . ذعذعتها به ذال معجمه مكرّر يعنى : پراكند آنها را .