جستجو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

[ 712 ] 347 امام ( ع ) فرمود : اَلْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَ اَلْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلاَّ اِرْتَحَلَ عَنْهُ « علم وابسته به عمل است پس هر كه دانست عمل كرد . و علم ، عمل را ندا مى‏كند ، اگر پذيرفت از آن بهره‏مند مى‏شود ، و گرنه علم از عمل دورى مى‏كند » مقصود امام ( ع ) آن است كه علم در وضعى كه مطابق حكمت الهى است با عمل قرين است . توضيح مطلب آن است كه خداوند بزرگ براى نفس عاقله دو قوه علمى و عملى قرار داده و كمال نفس را نيز وابسته به اين دو قوه علم و عمل شمرده است ، علم تنها موجب كمال نفس نمى‏شود مگر اين كه با عمل توأم باشد . عبارت : فمن علم عمل يعنى : هر كس آنچه را كه بر طبق حكمت بايد بداند ، اگر دانست ، سزاوار است كه بر طبق دانسته‏اش عمل كند ، و اين خود انگيزه عمل شده و لازمه وجود آن است . و احتمال دارد كه جمله : « عمل » خبر در معناى امر باشد ، يعنى هر كس بداند پس عمل مى‏كند . و عبارت : و العلم يهتف بالعمل . . . ، هتف يعنى ندا كردن ، هر چند كه ندا كننده ديده نشود ، اين كلمه را براى آنچه از طلب علم در نظر گرفته شده است ، استعاره آورده است ، از آن رو كه علم با عملى كه در خور آن است و خواست طبيعى آن است نزديكى و همبستگى دارد ، پس گويا او را فرياد مى‏زند و به همبستگى دعوت مى‏كند تا از آن دو ، كمال انسان فراهم آيد . و معنى عبارت : فان اجابه و الا ارتحل آن است كه وقتى علم با عمل توأم شد ، آنچنان نيرومند مى‏شود كه گويى از عالم ذهن به عالم حسّ وارد شده و به صورت فعل و عمل ملموس در آمده و جلوه مى‏كند ، مثلا هر گاه انسان به وجود آفريدگار و آنچه از اطاعت او لازم است ، علم دارد ، و بعد آن را با عبادت خود قرين ساخته ، لازمه آن عبادت بنده ، ادامه توجه به پروردگار و [ 713 ] به خاطر سپردن ياد اوست به حدّى كه هيچ‏گاه از خاطر فراموش نشود . و امّا وقتى كه عمل براى خدا را ترك گويد ، پس ناگزير بايد سرگرم به غير خدا شود ، و از توجّه به او بگسلد ، تا آنجا كه اين خود باعث فراموشى و غفلت از خدا گردد . كلمه : ارتحال ( كوچ كردن ) را براى از بين رفتن علم استعاره آورده است از آن رو كه چنان نفسى استعداد و صلاحيت علم را ندارد همانند كسى كه از وطنى كه صلاحيّت سكونت ندارد ، كوچ مى‏كند ، و بعضى گفته‏اند : مقصود از ارتحال بى‏فايده شدن علم است از باب مجاز نام مقدمّه را بر نتيجه اطلاق كرده است ، زيرا نتيجه ارتحال و كوچ كردن ، سود نبردن از جاى كوچ است .