جستجو
در غم عشقت فتادم، کاشکی درمان نبودی
من سر و سامان نجویم، کاشکی سامان نبودی
زاده اسماء را با جَنّةُ الْمَأوی چه کاری؟
در چمِ فردوس می ماندم، اگر شیطان نبودی
از مَلَک پرواز کن و ز ملک هستی، رخت بر بند
نیست آدم‏زاده آنکس کز مَلَک پرّان نبودی
یوسفا، از چاه بیرون آی تا شاهی نمایی
گرچه از این چاه بیرون آمدن، آسان نبودی
ساغری از دست ساقی گیر و دل بر کن ز هستی
بر شود از قید هستی آنکه فکر جان نبودی
عاشقم، عاشق که درد عشق را جز او نداند
غرق بحر عشقم و چون نوح پشتیبان نبودی