جستجو
من در این بادیه صاحبنظری می‏جویم
راه گم کرده‏ام و راهبری می‏جویم
از ورق پاره عرفان، خبری حاصل نیست
از نهانخانه رندان، خبری می‏جویم
مسند و خرقه و سجاده ثمربخش نشد
از گلستان رُخ او، ثمری می‏جویم
ایمنی نیست در این وادی ایمن، ما را
من در این وادی ایمن، شجری می‏جویم
ترک میخانه و بتخانه و مسجد کردم
در ره عشقِ رُخت، رهگذری می‏جویم
سفر از هیچ به سوی همه چیزم، در پیش
لنگ لنگن روم و همسفری می‏جویم
گفته بودی که ره عشق، ره پر خطری است
عاشقم من که ره پر خطری می‏جویم
اندر این دیر کهن، ریخته شد بال و پرم
بهر منزلگه خود، بال و پری می‏جویم