جستجو
آن ناله ها که از غم دلدار می‏کشم
آهی‏است کز درون شرربار می‏کشم
با یار دلفریب بگو: پرده برگشا
کز هجر روی ماه تو، آزار می‏کشم
منصور را گذار که فریاد او به دوست
در جمع گلرخان به سرِدار می‏کشم
ساقی، بریز باده به جامم که هجر یار
باری‏است بس‏گران به سربار می‏کشم
گفتی که دوست، باز کند در به روی دوست
این حسرتی است تازه که بسیار می‏کشم
کوچک مگیر کلبه پیر مغان که من
بوی نگار زان در و دیوار می‏کشم
سالک در این سلوک به دنبال کیستی؟
من یار را به کوچه و بازار می‏کشم